اشعار زیبا از شاعران بزرگ ایرانی و خارجی در مورد عشق و زندگی
اشعار زیبا از شاعران بزرگ ایرانی + خارجی
اشعار زیبا از جمله سرگرمیهایی هستند که میتوانید برای نوازش روحیه خود از آنها استفاده کنید. در این حالت شما میتوانید با مطالعه آنها، از این متون زیبا در فرهنگ غنی فارسی لذت ببرید و خود را در دریای بیگران اندیشه و افکار بزرگان این سرزمین غرق کنید. در ادامه میخواهیم به بهترین ابیات از بزرگان ایران زمین همانند مولانا، حافظ، سعدی و نیز در رابطه با موضوعات دیگر از جمله زندگی، عشق، وطن و غیره بپردازیم.
اشعار زیبا در مورد زندگی
حال ابتدای این مقاله زیبا را با اشعاری در مورد زندگی شروع میکنیم که شاید این ابیات بتواند تلنگری بر شما بوده و زندگی را درنظر شما زیباتر کند. این موارد عبارتند از:
زندگی جنبش جاری شدن است،
زندگی کوشش و راهی شدن است،
از تماشاگه آغاز حیات …،
تا به جایی که خدا آن را میداند.
سهراب سپهری
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
لحظهها گذر میکنند،
گرم باشیم و فکر خود را از امید پر کنیم،
عشق باشیم و سراسر خورشید،
زندگی همهمهی مبهمیست از عبور کردن خاطرهها،
هرکجا خندیدیم،
هرکجا خنداندیم،
زندگانی آنجاست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
زندگی را ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ،
این ﻋﻤﺮ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ،
ﻗﺼﻪﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ،
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ،
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺷﮑﻨﺪ،
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽﻣﯿﺮﺩ،
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ پاییزی میگیرد،
ﻫﻤﻪ اخطاری ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ.
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ،
ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪﻫا ﺎﺳﺖ،
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ،
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
زندگی ما یک باور میخواهد،
آن هم از جنس امید،
که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد،
یک امید از ته قلبت به تو گوید،
که خدا هست هنوز.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
زندگی راستین آن زمانهاییست که،
کاری را برای کسی انجام دهید،
که آنها توان محبت شما را ندارند.
ﺍﺯ لحظه لحظههای ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﮔﺮﯾﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ،
ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽﺳﺖ.
ﭘﺲ ﻭﻗﺖ ﺭﺍ، در کار بیهوه و نزاع ﺗﻠﻒ ﻧﮑﻦ.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
در این قسمت سخنان بزرگان را بخوانید.
اشعار زیبا کوتاه
در ادامه میخواهیم به چند مورد از اشعار زیبا اما کوتاه بپردازیم که به شما کمک میکند تا بتوانید از آنها در پیامکها، سخنرانیها، نامهها و مواردی که دوست دارید کلام خود را موثرتر بسازید استفاده نمایید.
ز تمام بودنیها، تو همین از آن من باش،
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.
شعر از حسین منزوی
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اندر دل من درون و بیرون همه او است،
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست.
شعر از مولانا
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
بیخبر از هم، دگر آسوده خوابیدن چه سود،
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود،
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید،
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود.
شعر از شیخ بهایی
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ای دل به طریق بندگی محکم باش،
بیدغدغه، راحت و خوش و بیغم باش.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
صدا کن مرا که،
صدای تو عجیب دلنشین است،
صدای تو سبزینه آن گیاهیست که،
در انتهای صمیمیت حزن میروید،
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا مولانا
مولانا که به نامهای بسیاری از جمله مولوی و رومی هم معروف است، شاعری از ایران کهن است که در سالهای 586 – 652 شمسی میزیسته است. این هنرمند توانا که اکنون مزار آن در قونیه ترکیه قرار دارد، افتخاری است که همه تاجیکان، ایرانیان، افغانها و ترکیهایها و حتی یونانیان به آن میبالند. جالب است بدانید که ترجمه سرودههای این هنرمند در آمریکا به عنوان محبوبترین و پرفروشترین شناخته شده است. حال در مورد برخی از اشعار زیبای این فرهیخته بزرگ باید گفت:
ای در دل من میل و تمنا همه تو،
وندر سـر من مایه سودا همه تو،
هرچنـــــد به روزگار مینگرم،
امروز هـمه تویی و فردا همه تو.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
معشوقه چو آفتاب تابان گردد،
عاشق به مثال ذره گردان گردد،
چون باد بهار عشق جنبان گردد،
هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
آن وقت که بحر کل شود ذات مرا،
روشن گردد جمال ذرات مرا،
زان میسوزم چو شمع تا در ره عشق،
یک وقت شود جمله اوقات مرا.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
گفتم صنما مگر که جانان منی،
اکنون که همی نظر کنم جان منی،
مرتد گردم گر ز من برگردی،
ای جان جهان تو کفر و ایمان منی.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
نیست نشان زندگی، تا نرسد نشان تو
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا حافظ
یکی دیگر از شاعران توانای ایرانی، حافظ شیرازی است که به غزلسرای بزرگ و از خداوندان شعر و ادب پارسی شناخته میشود. او در سال 726 قمری در شیراز ایران متولد و در همان شهر در سال 792 درگذشت. این هنرمند را میتوان از جمله اثرگذارترین ادیبان زبان فارسی درنظر گرفت.
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را،
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت،
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را،
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب،
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است،
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست،
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست.
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش،
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست.
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد،
در خرابات بگویید که هشیار کجاست.
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند،
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست.
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است،
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست0
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج،
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست،
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست،
در انـــدرون مــــن خستـــه دل نـــدانــــم کــیســت،
کــــه مـــن خموشـــم و او در فغــان و در غوغاست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست،
آن جـــا جــز آن کـــه جـان بسپارند چـاره نیست،
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود.
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ما ز یاران چشم یاری داشتیم،
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم.
تا درخت دوستی کی بر دهد،
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم.
گفت و گو آیین درویشی نبود،
ورنه با تو ماجراها داشتیم.
شیوه چشمت فریب جنگ داشت،
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا سعدی
سعدی یکی دیگر از شاعران شیرازی است که به او استاد سخن یا شیخ اجل هم گفته میشود. این هنرمند در 589 خورشیدی متولد شده و در سال 670 درگذشت. در ادامه برخی از شعرهای زیبا این هنرمند را میگوییم که عبارتند از:
خوشتر از دوران عشق ایام نیست،
بامداد عاشقان را شام نیست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺮﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻢ ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺮﻡ ﺍﺯﻭﺳﺖ،
ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯﻭﺳﺖ.
ﻏﻢ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺮ ﻋﺎﺭﻑ ﭼﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺳﺎﻗﯿﺎ ﺑﺎﺩﻩ ﺑﺪﻩ ﺷﺎﺩﯼ آﻥ که اﯾﻦ ﻏﻢ ﺍﺯﻭﺳﺖ.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
سخنها دارم از دست تو در دل،
ولیکن در حضور تو بیزبانم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
دلبرا نزد وجودت همه خوبان عدمند،
سروران بر در سودای تو خاک قدمند.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
چو میدانستی افتادن به ناچار،
نبایستی چنین بالا نشستن،
به پای خویش رفتن به نبودی،
کز اسب افتادن و گردن شکستن؟
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا عاشقانه
تاکنون اشعار زیبایی در سبک عاشقانه سروده شده است که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد. از جمله:
از من شب هجر می بپرسید حباب
دریای غمم کدام آرام و چه خواب
در دل بود آرام و خیالی هر موج
در دیده خیال خواب شد نقش بر آب
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
من مسکین چه کنم پیش که گویم غم دل،
که ز عشق تو به جز غصه ندارم حاصل.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی،
خوشا جانی که جانانش تو باشی.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
آه اگر باز به سویم آیی،
دیگر از کف ندهم آسانت،
ترسم این شعلهی سوزندهی عشق،
آخر آتش فکند بر جانت.
شعر از فروغ فرحزاد
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
تقصیر دلم بود که چشمان تو را خواست،
این سر به هوا مثل خودم عشق دریاست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا برای دکلمه
دکلمه یکی از فعالیتهایی است که در آن نثر ادبی با صدایی بلند و آهنگ خوانده میشود. این نوع فعالیت را میتوان برای القا کردن محتوا دانست که میتواند در لحظه بر گوینده نیز الهام شده و قواعد و ساختار خاصی ندارد. دکلمه در لغت به معنای اجرای یک قطعه است که میتواند همراه با آهنگ و زست و آوای مناسب انجام شود. چند نمونه از این الفاظ را میتوان در ادامه مثال زد که عبارتند از:
ما تماشاچیانی هستیم،
که پشت دربهای بسته ماندهایم.
دیر آمدیم،
خیلی دیر،
پس به ناچار،
حدس میزنیم،
شرط میبندیم
شک میکنیم،
و آن سوتر،
در صحنه زندگی،
بازی به گونهای دیگر در جریان است.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
صبحها
یکی از خاطراتت،
که بیشتر از همه دوستش دارم،
برایم شعر جدید دم میکند.
مینوشم
دوستت میدارم،
و زندگی شروع میشود.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
همیشه جایی در حوالی دلتنگی من جاری میشوی،
جاری میشوی در ابری چشمانم،
و میباری آنقدر، تا زلال شوم،
تا آسمانی شود هوای دلم،
آنقدر که با همه روحم حس کنم،
داشتن تو، میارزد،
به تمام نداشته های دنیا.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
همهی ما
فقط حسرت بی پایان یک،
اتفاق سادهایم،
که جهان را بیجهت،
یک جور عجیبی جدی گرفتهایم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
چه سخت است،
دلتنگ قاصدک بودن،
در جادهای که در آن،
هیچ بادی نمیوزد.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا برای شروع سخنرانی
یکی از ترفندهایی که غالب سخنرانها برای جذابتر کردن و جلب نظر شنوندگان انجام میدهند، بیان کردن اشعار زیبا، سخنان به زبان خارجی، شوخیهای کوتاه و غیره است. در رابطه با اشعار زیبا و کوتاهی که میتوان برای شروع سخنرانی درنظر گرفت، باید گفت:
به نام خداوند جان آفرین، حکیم سخن در زبان آفرین
به نام آنکه جان را زندگی داد، طبیعت را به جانْ پایندگی داد
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ای نام تو بهترین سر آغاز،
بی نام تو نامه کی کنم باز،
ای یاد تو مونس روانم،
جز نام تو نیست بر زبانم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
به نام خداوند مهمان نواز
خداوند بخشنده ی بی نیاز
که هر امر و نهی اش برای بشر
بود مایه ی رحمت و دفع شر
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا از شاعران بزرگ
حال به چند نمونه شعر زیبا از شاعران و سخنوران مختلف میپردازیم که در این حالت میتوان گفت:
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
قیصر امین پور
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
دل تو کی ز حالم با خبر بی،
کجا رحمت باین خونین جگر بی،
تو که خونین جگر هرگز نبودی،
کی از خونین جگرها با خبر بی.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
تـو را مـن چشم در راهم،
شباهنگام،
کـه میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی،
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم،
تـو را مـن چشم در راهم،
شبا هنگام،
در آن دم کـه بر جا درهها چون مرده ماران خفتگانند،
در آن نوبت کـه بندد دست نیلوفر بـه پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه،
مـن از یادت نمیکاهم،
تـو را مـن چشم در راهم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
چون شبان بی ستاره،
قلب من تنهاست،
تا ندانند از چه میسوزم من،
از نخوت زبانم در دهان بستهست،
راه من پیداست،
پای من خستهست،
پهلوانی خسته را مانم،
که می گوید سرود کهنهی فتحی قدیمی را.
شعر از احمد شاملو
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبا در مورد وطن
وطن پرستی یکی از عناصر اصلی در داشتن غیرت و عرق ملی است که همواره توسط شاعران مورد ستایش بوده است. در ادامه میخواهیم چند مورد از ابیات زیبا که در این زمینه بیان شده است را با هم مرور کنیم.
ایران،
فدای اشک و خنده تو،
دل پر و تپنده تو،
فدای حسرت و امیدت،
رهایی رمنده تو،
اگر دل تو را شکستند،
تو را به بند کینه بستند،
چه عاشقان بینشانی،
که پای درد تو نشستند.
به خاک خسته تو سوگند،
به بغض خفته دماوند،
که شوق زنده ماندن من،
به شادی تو خورده پیوند.
افشین یداللهی
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
وطن پرندهی پر در خون،
وطن شکفته گل در خون،
وطن فلات شهید و شمع،
وطن پا تا به سر خون.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ای وطن ای مادر تاریخ ساز،
ای مرا بر خاک تو روی نیاز،
ای کویر تو بهشت جان من،
عشق جاویدان من ایران من.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
وطن یعنی همه آب و همه خاک،
وطن یعنی همه عشق و همه پاک،
به گاه شیرخواری گاهواره،
به روز و درد پیری، عین چاره،
وطن یعنی قرار بیقراری،
پرستاری، کمک، بیمارداری،
وطن یعنی هوای کوچه یار،
در آن کو دل شکستن های بسیار.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
سیاوش منم نه از پریزادگان،
از ایرانم از شهر آزادگان،
که ایران بهشت است یا بوستان،
همی بوی مشک آید از بوستا.،
سپندار پاسبان، ایران تو باد،
ز خرداد روشن روان تو باد،
ندانی که ایران نشست من است،
جهان سر به زیر دو دست من است.
هنر نزد ایرانیان است و بس،
ندادند شیر ژیان را به کس،
همه یکدلانند و یزدان شناس،
به نیکی ندارند از بد هراس.
دریغ است، ایران که ویران شود،
کنام پلنگان و شیران شود.
فردوسی بزرگ
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبای شاملو
احمد شاملو که در شعر ما آن را با عناوینی مانند الف. بامداد و نیز الف. صبح میشناسیم، یکی از هنرمندان قدیمی ایران است که در سال 1304 متولد و پس از 75 سال درگذشت. این هنرمند به خاطر سرودن اشعار معاصر فارسی که یک نوآوری در زمان خود بود، معروف شد. شعر سپید همان شعری است که وسط این هنرمند پدید آمد. او در سال 1325 پس از ملاقات با نیما یوشیج، به سبک شعر او نیز رو آورد. در ادامه برخی از اشعار زیبا از این هنرمند را بیان میکنیم.
با من رازی بود،
که به کو گفتم،
با من رازی بود،
که به چا گفتم،
تو راه دراز،
به اسب سیا گفتم،
بیکس و تنها،
به سنگای را گفتم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد،
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت،
روزی که کمترین سرود،
بوسه است،
و هرانسان،
برای هرانسان،
برادریست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
کوه با نخستین سنگها آغاز میشود،
و انسان با نخستین درد،
در من زندانی ستمگری بود،
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد،
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
میان آفتابهای همیشه،
زیبایی تو،
لنگریست،
نگاهت شکست ستمگریست،
و چشمانت با من گفتند،
که فردا،
روز دیگریست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
اشعار زیبای روسی
روسیه نیز همانند بسیاری از کشورها از شاعران و هنرمندان بسیاری به خصوص در سبک کلاسیک بهره برده است که میتوان از جمله آنها به الکساندر سرگویچ پوشکین، بوریس لئویدوویچ پاسترناک، ایوان الکسوپچ بونین، الکساندر کوشنر، میخائیل یوریچ لر مانتوف و غیره اشاره کرد. در ادامه به برخی از اشعار زیبای روسی میپردازیم که عبارتند از:
«Я буду любить тебя всё лето», — это звучит куда убедительней, чем «всю жизнь» и — главное — куда дольше!
سرتاسر تابستان،
تو را دوست خواهم داشت.
-چه بسا اين پذيرفتنىتر است،
تا تمام عمر،
و مهم اينكه، طولانىتر .
مارينا تسوتايوا
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
Не хочу ни любви, ни почестей:
— Опьянительны. — Не падка!
Даже яблочка мне не хочется!
— Соблазнительного — с лотка…
Что-то цепью за мной волочится,
Скоро громом начнет греметь.
— Как мне хочется, Как мне хочется — Потихонечку умереть.
Марина Цветаева
نه عشق مىخواهم، نه افتخار،
سرمست كننده است، فريبش را نمىخورم!
ديگر حتى ميلى به سيب ندارم!
اغوا کننده است از درون طبق،
چیزی زنجير وار در پى من کشیده مىشود،
بزودى چون تندر فرياد از سر مىگيرد.
چقدر دلم میخواهد،
چقدر دلم مىخواهد،
آرام آرام قالب تهى كنم.
ماريناتسوتايوا
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
Не отрекаются любя
Не отрекаются любя.
Ведь жизнь кончается не завтра.
Я перестану ждать тебя,
а ты придешь совсем внезапно.
А ты придешь, когда темно,
когда в стекло ударит вьюга,
когда припомнишь, как давно
не согревали мы друг друга.
И так захочешь теплоты,
не полюбившейся когда-то,
что переждать не сможешь ты
трех человек у автомата.
И будет, как назло, ползти
трамвай, метро, не знаю что там.
И вьюга заметет пути
на дальних подступах к воротам…
А в доме будет грусть и тишь,
хрип счетчика и шорох книжки,
когда ты в двери постучишь,
взбежав наверх без передышки.
За это можно все отдать,
и до того я в это верю,
что трудно мне тебя не ждать,
весь день не отходя от двери
عشق، انکار شدنی نیست،
عشق، انکارشدنی نیست.
گرچه با پایان زندگی،
فرداهایی جریان دارند.
آنگاه که دیگر،
نمیتوانم به انتظار تو بمانم،
و تو ناگهان،
تمام عیار فرا میرسی.
و سرک میکشی به همهی جاهای تاریک،
آنجا که برشیشهها بوران برف برخورد میکند،
آنجا که انتظاری یک ساله، یک قرن میشود.
آنجا که من و دوستانم گرمایی نداریم،
و تو به دنبال حرارت میگردی،
زین پس دیگر به جایی علاقهای نخواهم داشت،
چنین صبری برازندهی تو نیست،
ما سه انسان ماشین زدهایم.
و باز خواهد ماند، به رغم همه چیز،
میخزد میان تراموآ، مترو،
و به چیزی دیگر و از قبل نمیاندیشد.
و بوران در مسیر رفت و برگشت،
به شیشهها اصابت میکند،
و بر مسیرهای دوردست،
که به تعقیب ما میآیند.
و برای خانهای که دیگر،
غمگین و ساکت خواهد ماند.
و سروصداها،
و سروصداهای کتابها از شمار میافتند.
جایی که تو پشت درب آن،
شکوههایت را شروع میکنی،
از سیر تا پیاز میگویی و،
فرصتی به من نخواهی داد،
و برای این ممکن است،
همه چیز را از دست بدهی،
و قبل از همهی آن ها،
من را و همه ی باورها را،
و دیگر دشوار است برای من،
که تو شکیبایی نداری،
و همه ی روزها،
از لابه لای در عزیمت میکنند.
ورونیکا توشنوا
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
بهترین اشعار فارسی
استفاده از ابیات و بهرهمندی از قدرت اشعار میتواند هم نفوذ سخن و هم جایگاه شما را در سخنوری بالاتر از دیگران ببرد. از این رو بهتر است همیشه تکه اشعار زیبا را از فرهنگ غنی خود مشاهده کنید که برخی از آنها را در ادامه آوردهایم:
از جام و حباب آب وش
مینوش چو عارفانه و می پوش
گویی چه کنم چه چاره سازم
در راه خدا به جان همی کوش
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
عشقست که جان عاشقان زنده از اوست،
نوریست که آفتاب تابنده از اوست،
هر چیز که در غیب و شهادت یابی،
موجود بود ز عشق و پاینده از اوست.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
یا رب مکن از لطف پریشان ما را،
هر چند که هست جرم و عصیان ما را،
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم،
محتاج به غیر خود مگردان ما را.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
فردا باید بروم،
تکلیف بوسههایم را روشن کنم،
بروم و عطرهای جا مانده روی پیراهنش،
شاخه گل خشک شده اولین دیدار،
و رد انگشتانش بر شقیقهام را،
به باد گرم شهریور بسپارم،
و برگردم.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯه ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ،
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ میﺷﻮﻧﺪ،
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ.
علیرضا اسفندیاری
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
زیباترین شعر دنیا
در انتها نیز برخی از گلچین زیباترین اشعار دنیا را برای شما بیان میکنیم که به شرح زیر هستند:
جهان پیشینم را انکار میکنم،
جهان تازهام را دوست نمیدارم،
پس گریزگاه کجاست!
اگر چشمانت سرنوشت من نباشد؟
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
همچون انکار تمام رویدادهای اتفاقی،
و فهم یک معجزهست،
نگریستن به تو،
هم چون،
ایمان آوردن است به آفریدگار.
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
چه روزهای دشواری،
گرمم نمیکند هیچ آتشی،
لبخند نمیزند آفتابی به من،
همه چیز تهیست،
سرد و ستمگرست.
و ستارگان روشن دوست داشتنی هم،
نگاه میکنند غمگنانه به من،
از وقتی که دریافتهام در قلب،
عشق را هم پایانیست.
هرمان هسه
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
دلیل وجود منی تو،
اگر نشناسمت، زندگی نکردهام،
و اگر بمیرم بیشناختنت،
نمیمیرم،
چرا که نزیستهام.
لوییس سرنودا
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-
تو را،
عاشقانهتر دوست خواهم داشت،
چه بمیرم، چه بمانم،
قلب تو آشیانه من است،
و قلب من باغ و بهار تو.
مرا چهار کبوتر است،
چهار کبوتر کوچک،
قلب من آشیانه توست،
و قلب تو باغ و بهاران من.
فدریکو گارسیا لورکا
———————- 📜 📜 📜 📜 📜 📜 📜 ———————-