ابراهیم گلستان کیست؟ (بیوگرافی + فعالیتهای حرفهای)
مروری بر زندگی و فعالیتهای ابراهیم گلستان

امروز آمدهایم تا به بررسی یک شخصیت دیگر بپردازیم و ببینیم ابراهیم گلستان کیست؟ سید ابراهیم تقوی شیرازی، مشهور به ابراهیم گلستان، یک شخصیت چندگانه در عرصههای مختلف هنری ایران بود.
از او بهعنوان داستاننویس، مترجم، عکاس، منتقد، روزنامهنگار و حتی کارگردان شناخته میشود. متولد ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شهر شیراز است و در خانوادهای فرهیخته و هنرمندانه به دنیا آمد. پدر او یک روزنامهنگار و بنیانگذار روزنامه گلستان در شیراز بود.
خلق سبکی نوین در داستاننویسی
گلستان بهعنوان نویسنده، سبکی نوین در داستاننویسی ایران را آغاز کرد. وی مجموعه داستانهایی را خلق کرد که در آنها داستانها بهصورت مرتبط با یکدیگر قرار میگرفتند.
این سبک در غرب تاریخچهای دیرینه داشت، اما در ایران بهعنوان یک نوآوری شناخته میشد. یکی از ویژگیهای برجسته آثار گلستان، استفاده از نثر آهنگین و دلنشین در داستانهایش بود.
تمام این ویژگیها باعث شدند تا ابراهیم گلستان نقشی بسیار مهم و تأثیرگذار در توسعه داستاننویسی معاصر فارسی داشته باشد.
تحصیلات و زندگی ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان در سن کمتر از ۱۴ سالگی، توانست زبانهای عربی و فرانسوی را بهخوبی یاد بگیرد. وی مراحل تحصیلی ابتدایی و متوسطه خود را در شهر شیراز پشت سر گذاشت و در سن ۱۹ سالگی به تهران مهاجرت کرد.
سپس به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه تهران پرداخت. در سن ۲۱ سالگی، ابراهیم گلستان با فخری گلستان، دخترعموی خود که علاوه بر مترجمی، در حوزه سفالگری و حقوق کودکان نیز فعالیت داشت، ازدواج کرد.
ثمره این ازدواج فرزندانی به نامهای لیلی و کاوه است. همانند والدینشان، فرزندان ابراهیم گلستان نیز به هنر و ادبیات علاقهمند شدند.
لیلی گلستان بهعنوان مترجم و نقاش فعالیت میکند و کاوه گلستان نیز در زمینههای عکاسی خبری، مستندسازی و فیلمبرداری پیشرفت کرده است.
فعالیتهای حرفهای ابراهیم گلستان
ابراهیم در سن ۲۱ سالگی با صادق هدایت و یک سال بعد با محمد مصدق آشنا شد. تدریجاً به سمت فعالیتهای سیاسی گام برداشت و عضو حزب توده شد.
در این دوره، وی تحصیلات حقوق خود را در دانشگاه تهران رها کرد و به کارهای سیاسی پرداخت. مدیریت کمیته حزب توده در منطقه مازندران را به عهده گرفت و همزمان با این فعالیتها، به نوشتن و عکاسی برای نشریات رهبر و مردم مشغول بود.
در این دوره، مقالهای از او با عنوان در فارس چه میگذرد؟ در چند شماره از روزنامه رهبر منتشر شد و سپس به روسی ترجمه و در روزنامه ترود شوروی چاپ شد.
او پس از بازگشت از مازندران به تهران، مدیریت روزنامه رهبر را به دست گرفت. اما بعداً این روزنامه به دلیل شکست جریان دموکرات آذربایجان توقیف شد.
در سال ۱۳۲۶، ابراهیم گلستان از حزب توده جدا شد. دلیل این تصمیم، اعتقاد به وجود باندبازی، جاهطلبی و روابط ناسالم در میان اعضای حزب بود.
در همین سال، او اولین مجموعه داستان خود با نام به دزدی رفتهها را منتشر کرد. در همان دوره، به آبادان نقلمکان کرد تا به مدیریت انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان بپردازد.

در سال ۱۳۳۰ بهعنوان مترجم دیلن تامس، برای تبلیغات شرکت نفت به آبادان فرستاده شد. در طول فعالیت در این اداره، به ترجمه رمانهای معروف جهان برای نشریه روزانه اخبار هفته پرداخت و مدتی دبیر این نشریه شد. همچنین، با مجله انگلیسی دیلی نیوز همکاری داشت.
شروع فعالیت سینمایی ابراهیم گلستان
در سال ۱۳۳۶، ابراهیم گلستان استودیوی سینمایی خود به نام استودیوی سینمایی گلستان را تأسیس نمود و به ساخت مجموعه مستند چشماندازها برای شرکت ملی نفت ایران پرداخت.
این پروژه باعث شد که او وارد عرصه سینما شده و با فروغ فرخزاد آشنا شود. گلستان نقش مهمی در بازگشایی درهای سینما برای فروغ داشته و به او تدوین فیلم را آموزش داد.
فیلم یک آتش که بهعنوان بخشی از مستند چشماندازها ساخته شد، توسط فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۰ تدوین شد. این اثر موفقیتآمیز بود و گلستان بهعنوان تهیهکننده این فیلم، جایزه مرکور طلایی از جشنواره ونیز ایتالیا و جایزه شیر سنمارکو را دریافت کرد.
همچنین، در سال ۱۳۴۰، او به سفارش تلویزیون کانادا، فیلم مستند خواستگاری را ساخت که فروغ فرخزاد در آن بازی کرد و همچنین بهعنوان دستیار کارگردان در آن حضور داشت.
این تجربه نشاندهنده همکاری نزدیک ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد در عرصه سینما بود و به پیشرفت فروغ در این حوزه کمک کرد.
در سال ۱۳۴۱، انجمن کمک به جذامیان به ابراهیم گلستان پیشنهاد داد تا فیلمی درباره جذامخانه تبریز بسازد. او کارگردانی این فیلم را به فروغ فرخزاد واگذار کرد.
این تصمیم باعث ساخت فیلم اولیه فروغ به نام خانه سیاه است شد که در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه اوبرهاوزن بهعنوان بهترین فیلم معرفی و جایزه را از آن خود کرد.
رابطه گلستان با فروغ
رابطه ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد تنها به حوزه هنر و دنیای سینما محدود نمیشد. این رابطه تا به امروز نیز به یادگاری زنده تبدیل شده است؛ چراکه آنچه بین آن دو وجود داشته، از مرزهای دوستی و همکاری عبور کرده است.
نامههایی که فروغ به ابراهیم گلستان نوشته، شاهدی بر وجود یک عشق آتشین بین آن دو را نشان میدهد. این عشق بهمرورزمان عمیقتر شده و ارتباطشان نزدیکتر میشد، تا اینکه با وفات فروغ در سال ۱۳۴۵ این رابطه به پایان رسید و احساس غمی عمیق بر دل ابراهیم گلستان نشست.
اگرچه ابراهیم گلستان آن زمانی که با فروغ آشنا شد، مزدوج بود، اما حضور همسر و فرزندانش تأثیری بر ارتباطش با فروغ نداشت. فخری گلستان، همسر ابراهیم گلستان، این رابطه را تحمل میکرد؛ البته به نقل از پوران فرخزاد، همسر او، گرچه همیشه مهربانی و تدبیر خود را در این باره ابراز میکرد، اما چند بار فروغ را بهشدت آزار داده بود و لیلی دختر ابراهیم گلستان نیز با فروغ رابطه خوبی نداشت.

اما رابطه کاوه با فروغ به نحو دیگری شکل گرفته بود. آنها رابطهای صمیمی و دوستانه داشتند و کاوه فروغ را بهعنوان یک انسان آزاد میدید و به او احترام میگذاشت.
بعد از این که ابراهیم گلستان در نزدیکی استودیو گلستان خانهای برای فروغ ساخت، رابطه آن دو هر روز برای فروغ مسئلهای جدیتر میشد. فروغ با تمام وجود عاشق گلستان شده بود.
محل زندگی و مرگ ابراهیم گلستان
گلستان در سال ۱۳۴۶ بهصورت موقت به انگلستان مهاجرت کرد و در سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت، اما در سال ۱۳۵۶ تصمیم به ترک دائمی ایران گرفت و به انگلستان نقلمکان کرد.
از دهه ۵۰ به بعد، حضور فعالیتهای وی کاهش یافت و این مسئله موجب ایجاد پرسشی درباره مکان زندگی ابراهیم گلستان شد. وی در سال ۱۳۶۰ خانه بسیار مشهور و جذابی در انگلستان به نام سرای وایکهرست را خرید.
این خانه با معماری نئوگوتیک در سال ۱۸۷۱ ساخته شده و بهعنوان یک مکان جذاب برای فیلمبرداری شناخته میشود. این خانه در فیلمهای مختلفی از جمله عقاب فرود آمده (The Eagle Has Landed) نیز به نمایش درآمده است.
از سال ۱۳۶۳ به بعد، ابراهیم گلستان درخواست داد که دیگر فیلمی در این خانه تصویربرداری نشود و از آن زمان، سرای وایکهرست به یک محیط آرام و شخصی تبدیل شد. ابراهیم گلستان در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، در خانه شخصی خود بین خانوادهاش در سن 101 سالگی از دنیا رفت.
کتاب خروس ابراهیم گلستان
خروس یک داستان طولانی است که به مدت ۲۴ ساعت از زندگی دو مهندس نقشهبردار پرداخته و تجربیات آنها را به تصویر میکشد.
این داستان با وقوع ماجرایی آغاز میشود که در آن این دو مهندس برای اندازهگیری زمین به جزیرهای میروند و شب را در خانهای که به نام کدخدا شناخته میشود، سپری میکنند.
طی این شب، آنها به صدای عجیب و بلندی از طرف یک خروس در خانه کدخدا پی میبرند. کدخدا معتقد است که این خروس حرامزاده است و باور دارد که در ساعتی بد به دنیا آمده، بنابراین دستور میدهد تا این خروس را بکشند.
به افتراق عقاید برخی از منتقدان، خروس داستانی تمثیلی و نمادین است که تغییرات اجتماعی را به تصویر میکشد و بهوجودآورنده خرافات و نادانی در زندگی شخصیتهای داستان است.
نسخه کامل کتاب خروس نخستینبار در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات روزن در نیوجرسی و لندن منتشر گردید و ده سال پس از آن، در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات اختران در تهران منتشر شد.
اما پس از مدتی، اجازه انتشار این کتاب لغو شد و اعلام گردید که فروش آن در نمایشگاه بینالمللی کتاب سال ۱۳۸۶ ممنوع است. از آن زمان به بعد، تلاشهای ناشران برای چاپ مجدد این کتاب به نتیجه نرسید.