پیدا کردن نام فارسی و ایرانی برای فرزند پسر کار آسانی نیست. البته نام پسر ایرانی کم نیست اما پیدا کردن نامی که موردپسند شما باشد و به دل شما بنشیند چالشبرانگیز است. شما هنگامیکه نام مناسب برای کودک خود انتخاب میکنید تمام فاکتورها را در نظر میگیرید: منشأ، تاریخچه، آوا، معنی، محبوبیت، نادر بودن و حتی جذابیت. بسیاری از اسامی نوزادان پسر ایرانی نام پادشاهان باستان، قهرمانان اساطیری و جنگجویان افسانهای هستند. ما در این بخش از مجله جوان ایرانی میخواهیم در انتخاب اسم پسر به شما کمک کنیم. اگر تا پایان مطلب ما را همراهی کنید اسامی به شما معرفی خواهیم کرد که تابهحال نشنیدهاید. دراینبین به اسامی مذهبی، بینالمللی و اسامی خاص نیز میپردازیم.
اسم پسر جدید و امروزی 1400
احتمالاً شما نیز به دنبال اسم پسری هستید که جدید بوده و کمتر جایی آن را شنیده باشید. این بخش از مجله جوان ایرانی اسامی پسر ایرانی جدید و امروزی 1400 را به شما معرفی میکند. با همراهی ما کارتان برای انتخاب نام فرزند پسرتان آسان خواهد شد.
دادیار: حامی قانون و مجری عدالت و همچنین این اسم ریشه کردی – فارسی نیز دارد.
هامین: تابستان
رایبد: حکیم، دانا
آرسین: پسر آریایی
مهدیار: ترکیب مهدی + یار
دانیار: بخشنده این اسم ریشه کردی نیز دارد.
پاکزاد: پاکنژاد، نجیب
پاکمهر: از نام های برگزیده پسرانه
پالیز: کشتزار
خورسند: راضی
خوشمنش: نیک نهاد
ژیان: از نام های برگزیده پسرانه
ژافه: نام یکی از پسران حضرت نوح
ژورک: پرنده قرمزرنگ و زیبا
نیکنام: نیکونام، خوشنام
نیکو: خوب، زیبا، نیکوکار
نیما: نام یکی از شاعران ایرانی
اردشیر: نامی ایرانی دارای دو بخش ارد+شیر، نام پادشاهان بزرگ هخامنشی و ساسانی
اردلان: از واژهای پهلوی و ایرانی است. نام چند تن از پادشاهان اشکانی
مِهراب: نام پادشاه کابل و پدر رودابه
مهران: یکی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
نیک پی: خجسته، خوش قدم
نیکدل: از نام های برگزیده
وهامان: نام پدر سلمان فارسی
وَهمنش: خوشمنش، نیک منش
وُهومن: ریشه اصلی بهمن امروزی
هامین: تابستان در اوستا
هاون: گاه بامدادی
هاونی: ایزد نگهبان بامداد
هوم: گیاه مقدس
اسم پسر مذهبی
در ادامه لیستی از محبوبترین اسامی پسر مذهبی را به همراه معانی آنها آوردهایم. ما هم به اسامی محبوب و مشهور پرداختهایم هم به اسامی مذهبی که شاید کمتر شنیده باشید. ازآنجاییکه سلیقهها متفاوت است و انتخاب اسم اصلیترین دغدغه والدین است اسامی مذهبی را جمعآوری کردهایم که بتوانید نگاهی به آنها نیز داشته باشید.
اِدریس: نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است.
اِرمیا: بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنیاسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)
ابومسلم: نام رهبر سیاهجامگان که دولت بنی امیه را سرنگون کرد و بنیعباس را به قدرت رساند.
اثیرالدین: شریف و کریم در دین، نام قصیدهسرایی معروف در قرن ششم
اللهیار: دوست خدا
الیا: الیاس، نام یکی از پیامبران بنیاسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
الیاس: به معنی ایلیا، نام پیغمبری از یهود و بنیاسرائیل در زمان آخاب و ایزابل که نام وی در قرآن کریم بهصورتهای الیاس و الیاسین آمده است؛ وی یکی از چهار نبی جاویدان به شمار رفته است.
ایلیا: خداوند خدای من است؛
تَمیم: تمام و کامل؛ استوار، سخت؛ نام چند تن از صحابه و اشخاص در جهان اسلام.
تُراب: خاک
حَمّاد: بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده
حَمود: ستوده و پسندیده؛ حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار
حنیف: درست و پاک، راستین؛ معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام
رَشاد: به راه راست بودن، هدایت یافتن، رستگاری
راشد: آن که در راه راست است؛ دیندار، متدین
رافع: رفع کننده، از میان برنده و نابودکننده؛ برپادارنده، بلند کننده؛ رساننده؛
سَلمان: سالم و مبرّا از عیب و نقص و آفت؛ سلمان فارسی صحابی پیامبر اسلام (ص) نخستین مسلمان ایرانی
سَمیع: از نامهای خداوند؛ شنوا
ضحا: زمانی پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه، آفتاب، خورشید، سوره نود و سوم قرآن کریم
ضرغام: شیر درنده، پهلوان دلاور، از القاب حضرت علی
ابراهیم: پدر عالی
احسان: خوبی
اسحاق: پسر حضرت ابراهیم
ابوالحسن: پدر حسن
ابوالفضل: پدر فضل
ابوذر: یکی از مشهورترین صحابه پیامبر (ص)
اسماعیل: پسر ابراهیم نبی
امیر: فرمانروا
امین: امانتدار
جواد: بخشنده
حامد: سپاسگزار
دانیال: خدا حاکم من است
داوود: محبوب
زاهد: پارسا
سجاد: سجده کننده
اسم پسر مذهبی ترکیبی
برخی از افراد نیز به اسمهای ترکیبی علاقه زیادی دارند. با ترکیب دو اسم مذهبی زیبا میتوانید اسمی باکلاس بسازید و روی فرزندان خود بگذارید. در ادامه برخی از اسامی پسر مذهبی و ترکیبی را بخوانید.
علیاکبر
محمدعلی
علیاصغر
علیرضا
امیررضا
امیر سبحان
امیر سجاد
امیر صادق
امیر طاها
امیرعباس
امیرمهدی
امیر هادی
امیر هاشم
امیر یاسین
امیر مجتبی
امیر محسن
امیرمحمد
محمدصادق
محمدجواد
محمدباقر
محمدمهدی
محمدطاها
محمد عرفان
محمدپارسا
محمد یاسین
محمدمتین
امیرحسین
محمدحسین
امین رضا
حمیدرضا
اسم پسر تک و شیک
شما نیز از والدینی هستید که دوست دارید اسم فرزندتان تک باشد؟ به دنبال اسمی هستید که کمتر جایی آن را شنیده باشید؟ ما خاصترین اسامی پسر ایرانی را برای شما جمعآوری کردهایم.
آراز: ارس؛ قهرمان منسوب به طایفهی آس
آران: نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام شهری در کاشان، نام شهری است که قباد آن را بناکرده است، نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای خزر (کشور آذربایجان) دارای طبیعت گرم، همچنین اسم شهری قدیمی که قباد آن را بنا کرد
آرتا: پاک، نام پهلوان ایرانی
آرتین: منسوب به آرت، پاکی و تقدس، عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه
پَرهام: فرشته خوبی، همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) است. معادل عبری آن آبراهام است. نامی است پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است، صورت فارسی ابراهیم
پرهان: لقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان
پریام: در افسانههای قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.
جويا: جستجو كننده، جوينده
جويان: جوينده، از شخصيتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان كيكاووس پادشاه كيانی
جهانیار: یاور و یاور مردم جهان
حامی: منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایتکننده، پشتیبان.
حانان: رحیم، نام یکی از دلاوران در زمان داوود
دارمان: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
دارنوش: نام یکی از وزیران بخت نصر
رادین: بخشنده، جوانمرد
راستین: حقیقی، واقعی، راستقامت
رامان: نام ناحیهای است در شهرستان اهواز، منسوب به رام
شهراد: پادشاهِ جوانمرد
شهرداد: زادهی شهر، شهری
شهنور: نور شاه و به تعبیری نور خدا
اسم پسر جدید و باکلاس خارجی
برخی اسمها جدید هستند و ریشه خارجی دارند ولی در ایران نیز میتوان از آنها استفاده کرد. البته قبل از دل بستن به اسم خارجی موردنظر از ثبتاحوال شهر خود بپرسید که این اسم ثبت میشود یا خیر. برخی از اسامی پسر باکلاس خارجی را در ادامه بخوانید.
کارن: شجاع، دلیر
تیموتی (Tiomothy): این نام از کلمه تیموتئوس یونانی گرفتهشده است.
هنری (Henry): نام چندین شاه انگلیس
جری (Jerry)
جک (Jack)
استیو (Steve)
جیسون (Jason)
نیکلاس (Nicholas)
کارل (karl)
اریک (Eric)
اسامی پسر ایرانی و بینالمللی
برخی از اسامی نیز مختص به یک کشور خاص نیستند و در چندین کشور از آنها استفاده میشود. البته شاید در هر کشور معنی آن متفاوت باشد. اگر از افرادی هستید که به دنبال اسامی ایرانی و بینالمللی هستید و یا در خارج از کشور زندگی میکنید و دوست دارید نام فرزندتان هم ایرانی باشد و هم با مکان زندگیتان مطابقت داشته باشد، این بخش از مقاله اسامی پسر ایرانی را بخوانید.
رایان Ryan: در انگلیسی شاه کوچک؛ درخشان، نامی، ممتاز، در عربی بهشتها؛ در فارسی اندیشمند معنی شده
اسم Bob: یعنی درخشان، معروف
هرمان Herman: در انگلیسی به معنی مرد و نیز سپاه (لشگر)
اسم داریو Dario: صورت ایتالیایی (در بعضی منابع صورت اسپانیایی) اسم داریوش
آریو: اسم Ario در زبان اسپانیایی به معنی جنگجو است.
لیام Liam: در انگلیسی به معنی کلاهخود اراده و آرزو؛ صورت کوتاه شده william
اسم Adrian: به معنی دریا و آب است.
داریا Daria: صورت لاتین داریوش (اسم فارسی اصیل)؛ به معنی دارا، ثروتمند؛
اسم Sean: اما شان Sean اسم پسر با ریشه ایرلندی است به معنی هدیه خدا، خداوند بخشنده است.
آریا Arya: در دنیا هم اسم دختر و هم اسم پسر هست؛ در ایران اسم پسر است اما در بعضی کشورها نام دخترانه است.
شنتیا Shantia: شنتیا نام حضرت علی در کتاب حضرت داوود (زبور) است؛ یعنی مقدس از واژه saint میآید به معنی پاک، معصوم و مقدس؛
آرسن Arsen or Aresene: معنی مرد، مردانه و قدرتمند میدهد.
اسامی دختران ایرانی اصیل و جدید را در این مقاله بخوانید:
اسامی پسر ایرانی باستانی
جذابترین اسامی پسر ایرانی، اسامی باستانی هستند. والدین امروزه در اسامی باستانی به دنبال نام فرزندان خود هستند. این نامها معانی قشنگی دارند و نشان از هویت ما دارند. به همین دلیل لیستی از محبوبترین و زیباترین اسامی پسر ایرانی باستانی را جمعآوری کردیم.
آبدوس: نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
آبستا: اوستا
آتروپات: نام والی آتروپاتن (آذرآبادگان)
آترین: نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
آتش: فروغ و روشنایی
آخشیج: نماد، عنصر
آدُر: آذر، آتش
بامگاه: هنگام بامداد
بایگان: نگهدارنده
بخت آفرین: نام پدر هیربد شهریار
بَختیار: از فرزندان رستم در روزگار خسروپرویز
بَخشا: از نام های روزگار هخامنشیان
بَدخشان: لعل
تَنسِر: نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
تَهماسب: از بزرگان ملک داراپادشاه ایران
تَهمتَن: بزرگ پیکر
تهمورس: دلیر و پهلوان. نام دومین پادشاه پیشدادی
توانا: نیرومند، زورمند
دَریز: نام داماد داریوش بزرگ
دَسَم: فرمانده ده تن سرباز
اسامی پسر ایرانی آریایی
اینکه ایرانی باشید اما اسامی پسر ایرانی آریایی را ندانید جای تعجب دارد. نگران نباشید ما در این بخش به شما اسامی آریایی را معرفی میکنیم تا بتوانید بهراحتی از بین آنها نام فرزند خود را انتخاب کنید.
آرش: پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
آرمان: آرزو، خواسته
آرمین: آرامش، آسودگی
آریا: اصیل و آزاد، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورش
آریامن: نام فرمانده ناوگان خشایار شاه
آریامنش: نام پسر داریوش
آریامهر: دارنده مهر ایران
آرتاباز: از نامهای برگزیده
ارجمند: با ارزش
ارد: نام چند پادشاه اشکانی و بزرگترین فیلسوف جهان امروز حکیم ارد بزرگ
اردشیر: نام پادشاه هخامنشی و ساسانی
بَردیا: نام پسر کوچک کورش
بُرزو: بلندبالا. نام پسر سهراب
بُرزویه: نام رئیس پزشکان شاهی در روزگار خسرو
بَرسام: نام یکی از سرداران یزدگرد ساسانی
شیرزاد: زاده شیر، بچه شیر، نامی از روزگار انوشیروان
شیرمرد: از نام های برگزیده
شیروان: از نام های برگزیده
کامیار: کامیاب، کامروا
کاوش: جستجو کردن، کاویدن
اسامی پسر ایرانی اصیل
اصالت هر ایرانی را از نام او نیز تشخیص میدهند. اسامی پسر ایرانی اصیل زیبا و محبوبی وجود دارند که انتخاب آنها برای فرزندان خود بسیار شایسته است. در اختیار داشتن مجموعهای از نامهای اصیل میتواند به شما در انتخاب نام کمک کند.
کیا: بزرگ، صاحب، پادشاه
کیهان: جهان، گیتی
کیوان: نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکیوان
کیومرث: نام نخستین انسان روی زمین
گشواد: نام پهلوانی در شاهنامه
گوارا: خوشآیند، با مزه
ماکان: نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
ماندگار: پایدار، ماندنی
مانوش: نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی: نام پیکرنگار نامی در دوران شاپور
ماهان: نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غباد
ماهر: زبر دست
ورساز: جوان آراسته و زیبا
وَرَهرام: نماد پیروزی
وَسپار: بخشنده
هُژبر: دلیر و نامجو
هَژیر: خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
همتا: مانند، شریک
یزدان مهر: از نام های برگزیده
یزدان یار: از نام های برگزیده
اسامی پسر ایرانی قدیمی
شاید جالب باشد که بخواهید اسامی پسر ایرانی قدیمی را نیز بدانید. ما در بین اسامی جدیدی که معرفی کردیم لیستی از اسامی قدیمی را نیز آماده کردهایم که میتوانید نگاهی به آنها نیز بی اندازید.
بلال
مظفر
حمزه
بهادر
بشیر
صحبت لله
فرج لله
ابولفتح
میرآقا
سلطان علی
فضلعلی
سبزعلی
شیر علی
کرم
مرسدس
جمال
شربتعلی
بخشعلی
زلفعلی
الله بخش
یارحسین
اسم پسر با آ
آرتا: پاک، نام پهلوان ایرانی – ارتا (به فتح الف) در اوستا به معنای مقدس آمده است.
آرتاباز: اسم سپهدار و فرمانده گردونههای کوروش، نام سپهدار دارای سوم که پس از دارا از جانب اسکندر چَترپَت [ساتراپ یا استاندار] باختر و بلخ گردید، نام چندین پادشاه ارمیه، ارمنستان و آسیای صغیر در دورهی هخامنشی و اشکانی – نام فرمانده گردونههای کوروش پادشاه هخامنشی
آرتابان: اردوان
آرتام: والی فریگه در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
آرتان: نام برادر داریوش و پسر ویشتاسپ – نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب
آرسین: پسر آریایی
آرش: عاقل، زیرک، درخشان و تابان
آرشا: مقدس
آزادفروز: رهاییبخش، آنکه آزادی میآورد، باعث آزادی، نام مردی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
آزرمگان: باحیا، مؤدب، سربهزیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فرخزاد سردار ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
آژند: گلولای ته حوض و جوی، کلافه نخ، (در قدیم) (در ساختمان) ملاط – پیونددهنده، چسباننده، در اصطلاح بنایی ملاطی که بین ردیفهای آجر میگذارند.
آمنید: نام دبیر داریوش پادشاه هخامنشی
آموی: رود جیحون، آمودریا
آناگ: نام یکی از احکام پارت در زمان اردشیر پادشاه ساسانی
آوگان: از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی و پیشرو سپاه فریدون پادشاه پیشدادی
آریوداد: ایرانداد، داده ایران
آریوراد: نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، ایرانی و جوانمرد
آریه: نام سپهدار ایرانی طرفدار کورش صغیر پادشاه هخامنشی
آریز: نام کوهی در مسیر مریوان به سنندج
آریابرز: شکوه آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
اسم پسر با س
ساتراپ: نگهبان و محافظ شهر
سارین: نام روستایی در نزدیکی رفسنجان
ساسان: یکی از نام ها و اسامی پسر ایرانی و منصوب به سر سلسله ساسانیان. به معنی تنها و گوشهنشین، درویش، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه
سالار: سردار سپاه، فرمانده لشکر؛ حاکم، والی، شاه، رهبر، قائد؛ دارای صفات ممتاز و برجسته در نوع خود.
سام: آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال، در عبری سام به معنی ‘اسم’ است و آن نام فرزند ارشد نوح نبی (ع) است
ساما: سام، سیاه، منسوب به سام
سامان: سرزمین، ناحیه، محل، مکان؛ ترتیب و روش چیزی یا کاری، ثروت، دارایی، قوت، توانایی؛ صبر، آرام و قرار
سامن: آواز، ترانه (با ریشه سانسکریت)
سامدیس: آتشگون، مانند سام
سامِر: افسانه گوینده، افسانه گویندگان.
سامه: عهد، پیمان؛ جای امنوامان، پناه، مأمن.
سامندر: مأخوذ از سالامندرا یونانی، سمندر
سامی: عالی، بلندمرتبه، بلند؛ منسوب به سام پسر نوح نبی (ع)
سامیا: (اسم پسرانه و دخترانه) نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دورهی هخامنشی.
سامیار: ثروتمند
سپهر: آسمان؛ روزگار
سپهراد: جوانمرد سپاه و لشگر، شجاع و دلیر
سپهرار: اوج آسمان – جو، کره آتش با فلک نهم
سپهران: آسمان، فلک
سپهرداد: داده یا آفریده آسمان، نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود.
سپیدان: جمع سپیده، نام قلعهای در فارس از بناهای تخت جمشید
سدرا: نام درختی در آسمان هفتم بهشت
اسم پسر با م
ماراب: به معنی بخت و دولت تازه
مازیار: ماه ایزدیار، مازدیار، صاحبِ کوه ماز
مانا: (صفت از ماندن) ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن.
مانی: اندیشمند
ماهان: منسوب به ماه، نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، نام یکی از شهرهای استان کرمان
ماهداد: داده و بخشیده ماه
مَهبد: مهبود
مِهداد: (مِه = مِهتر، بزرگتر + داد = داده) (به مجاز) بزرگزاده
مهرآزاد: نام یکی از اجداد رستم، مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + آزاد (رها)
مَهنام: نشان، صورت، نشان و اثرِ ماه، دارای صورت و ظاهر ماه
مِهیاد: (مِه = مِهتر، بزرگتر + یاد)، تداعیگر مِهتری و بزرگی؛ (به مجاز) مِهتر و بزرگتر
مَهیار: ماهیار
میران: (میر = امیر + آن (پسوند نسبت))، منسوب به امیر، امیرانه، شاهانه
مه کام: در آرزوی ماه
مهرسام: پسر خونگرم و مهربان، مرکب از مهر به معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
مهرشاد: خورشاد، شادمهر، خورشید هدایت کننده
مِهراب: دارندهی جلوهی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد.
مِهراد: (مِه = مِهتر، بزرگتر + راد = جوانمرد)، جوانمرد مِهتر و بزرگتر
ماهوی: ماهو، لقب عمومی شاهان مرو
ماهیار: یکی از دو وزیر دارا و از قاتلان او که خود او هم به فرمان اسکندر کشته شد.
اسم پسر با ز
زاد: فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، بهصورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها میآید و نام جدید میسازد مانند زادعلی، زادمهر، مهرزاد
زادان فر: یکی از القاب خسروپرویز پادشاه ساسانی
زاگرس: نام رشتهکوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد.
زال: سفیدموی؛ پسر سام و پدر رستم
زامیاد: رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
زراسپ: از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
زراوه: نام پهلوانی ایرانی
زرتشت: دارندهی شتر زرد، پیامبر ایران باستان
زواره: از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر رستم پهلوان شاهنامه
زوپین: نام پسر کاووس پادشاه کیانی
زاهد: پارسا، پرهیزکار
زاهر: درخشان، روشن، تابان، (به مجاز) دارای تشخیص، ممتاز
زُبید: عطیه و بخشش
زُبیر: از خویشاوندان و از صحابهی پیامبر اسلام (ص)
اسم پسر با ر
راتین: رادترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی
راد: جوانمرد؛ آزاده؛ بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا، حکیم
رادا: منسوب به راد
رادان: مرکب از راد به معنی جوانمرد و پسوند نسبت، آنکه منسوب به جوانمردی است.
رادمان: رادمنش، کریم، باسخاوت، نام سرداری معاصر خسروپرویز ساسانی.
رامتین: رامسین، رامین، نوازنده، سازنده؛ نام شخصی که واضع چنگ بوده
رامسین: گونهی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است.
رامیار: چوپان
رامشاد: مرکب از رام (آرام یا مطیع) + شاد (خوشحال)
روهینا: آهن و فولاد جوهردار، جنسی از پولاد قیمتی، آهن گوهر دار، گوهر آهن
رویین: سخت و محکم، پسر پیران ویسه که در جنگ یازده رخ به دست بیژن کشته شد.
رَها: اسم پسرانه و دخترانه به معنی نجاتیافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
رُهام: در شاهنامه پهلوان ایرانی، (در عربی) پرندهای که شکار نکند.
اسم پسر با د
داتیس: سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی
دادآفرید: از داد آفریده شده، از نامهای خداوند، نام یکی از سرودهای موسیقی
دادار: خالق و آفریدگار، آفریننده، از نامهای خداوند، عادل
دارا: یکی از اسامی پسر اصیل ایرانی به معنی برخوردار از چیزی یا در اختیار دارندهی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند؛ (به مجاز) خداوند
داراب: دارنده؛ شکوه و خودنمایی، در شاهنامه نام شاه ایران از سلسلهی کیانی، نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس.
داشاب: هدیه، داد و دهش و چیزی به مردم دادن
داشاد: هدیه، عطا و بخششی که پارسیان روز عید به مردم میدادهاند.
دامور: آواز نرم و لطیف
دانا: دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم.
دشمه: از شخصیتهای شاهنامه
دلاور: شجاع و جنگجو؛ گستاخ
دلیر: شجاع، دارای جرئت و جسارت؛ گستاخ، بیپروا
دماوند: دارای دمه و بخار، نام کوهی از سلسله جبال البرز در شمال شرقی تهران
دیاکو: سرزمین و نام اولین پادشاه ایران و قوم ماد
اسم پسر با ن
نهاد : سرشت، اساس، ضمیر دل، طبیعت، بنیاد، قاعده، مقام و جایگاه
نهل : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
نیاتور : نیاطوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر قیصر روم از یاران سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی
نیاسان : پسری که پا جای پای اجدادش میگذارد، شبیه به نیاکان، مانند پدران، پسری که شبیه اجداد و نیاکان خود است.
نیاطوس : نیاتور، از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر قیصر روم از یاران سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی
نیاک : پسری که خلقوخوی او مانند اجداد و نیاکانشان است.
نشواد : نام پهلوان تورانی
نواب : عنوانی که به شاهزادگان دوره صفوی و قاجار داده میشد، روحانی
نوتاش : همیشه، دایم
نامی : منسوب به نام، معروف، مشهور
نبرزین : اسم فرماندار گرگان در دوره داریوش پادشاه هخامنشی
نرسی : اسم یکی از شخصیتهای شاهنامه، همچنین نام یکی از پادشاهان ساسانی، فرشته وحی در اوستا
نریمان : دلیر و پهلوان؛ دارای اندیشه بلند و مردانه، اسم پدر سام، جد رستم پهلوان شاهنامه فردوسی، به معنی پهلوان، دلیر
نستار : از شخصیتهای شاهنامه است، نام چوپان قیصر روم در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
نعیم : نعمت، نرم و لطیف، از اسامی بهشت
نعیما : نعمت، تخلص نعمت سمرقندی شاعر قرن یازدهم
اسم پسر با ه
هامون: زمین هموار و بدون پستیوبلندی، نام دریاچهای در سیستان
هامویه: نام کارگزار یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی
هامی: سرگشته و حیران
هباسپ: دارنده اسب اصیل
هماوند: از نامهای امروزی زرتشتیان
همایون: خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
همنواد: از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان
هوتک: نام روستایی در نزدیکی کرمان
هوتن: نیرومند، خوشاندام، نام پسر ویشتاسب پادشاه هخامنشی
هونام: خوشنام، نیک نام
هونیاک: پهلوی با اصل و نسب
هویدا: روشن، آشکار، نمایان
هیتاسب: از فرماندهان داریوش اول اسم فارسی
هادی: هدایت کننده، راهنما، از نامهای خداوند، از القاب پیامبر (ص) و امام علی نقی (ع)
هاشم: شکننده، خرد کننده، (در اعلام) نام ابن عبد مناف از اجداد پیغمبر اکرم (ص) معروف به هاشم بن عبد مناف، هاشم نیز نام یکی از اصحاب حضرت رسول اکرم (ص) است.
هامر: ابر باران زا
اسم پسر با گ
گراهون: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی
گردآزاد: پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران
گرداب: از شخصیتهای گرشاسب نامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان نامدار
گرشاسب: دارنده اسب لاغر، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر نریمان جد رستم پهلوان شاهنامه، نیز نام پسر زو، از پادشاهان پیشدادی
گرگین: از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
گرمانک: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
گرمایل: گرمانک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
گروخان: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه کیانی
گلباد: کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی
گلشاه: نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان
گلگله: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، از فرزندان تور و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی
گلینوش: از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار شیرویه پادشاه ساسانی
گیو: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
گارنیک: پری کوچک
کلام آخر
انتخاب نام فرزند بسیار مهم است زیرا این نام تا بزرگسالی به همراه کودک است و میتواند در زندگی او نیز تأثیر داشته باشد. انتخاب اسامی پسر ایرانی بامعنی میتواند بهترین انتخاب برای فرزند شما باشد. انتخاب نام یکی از گیجکنندهترین کارها است زیرا شما با انبوهی اسم روبهرو هستید که فقط باید یکی از آنها را انتخاب کنید. ما در این مقاله از مجله جوان ایرانی سعی کردیم که اسامی را به شما معرفی کنیم که کمتر جایی شنیده باشید و گزینههای بیشتری پیش رو داشته باشید.