معنی کلمه ی سفر به انگلیسی همراه با چند مثال
معنی کلمه ی سفر به انگلیسی (۱۰ مثال کاربردی)

معنی کلمه “سفر” به انگلیسی “travel” است. در زیر چند مثال با کلمه ی سفر همراه با ترجمه برای شما آماده کرده ایم
1. I love to travel to new places and explore different cultures.
من عاشق سفر کردن به جاهای جدید و کشف فرهنگهای مختلف هستم.
2. She is planning a trip to Europe next summer.
او قصد دارد تابستان آینده به اروپا سفر کند.
3. We traveled by train from New York to Washington D.C.
ما با قطار از نیویورک به واشنگتن سفر کردیم.
4. The travel agency offers various vacation packages.
آژانس مسافرتی بستههای تعطیلاتی مختلفی ارائه میدهد.
5. He has a passion for adventure travel and enjoys hiking in remote areas.
او علاقهمند به سفرهای ماجراجویانه است و از پیادهروی در مناطق دورافتاده لذت میبرد.
6. Traveling allows you to broaden your horizons and gain new perspectives.
سفر کردن به شما امکان میدهد دیدگاههای خود را گسترش دهید و دیدگاههای جدیدی بدست آورید.
7. They went on a business trip to Tokyo to meet with potential clients.
آنها برای ملاقات با مشتریان پتانسیل به سفر کاری به توکیو رفتند.
8. The travel guide provided us with valuable information about the local attractions.
راهنمای مسافرتی اطلاعات ارزشمندی درباره جاذبههای محلی برایمان فراهم کرد.
9. Traveling solo can be a great opportunity for self-discovery and personal growth.
سفر تنها کردن میتواند فرصتی عالی برای کشف خود و رشد شخصی باشد.
10. We need to book our travel tickets in advance to get the best deals.
باید قبل از اینکه بهترین قیمتها را بگیریم، بلیتهای سفر خود را رزرو کنیم.