اطلاعات عمومیدرس و مدرسه

معنی کلمه paper tissue به همراه چند مثال

معنی کلمه paper tissue به همراه ۱۰ مثال کاربردی

Paper tissue به فارسی به معنای “دستمال کاغذی” است. در زیر برای شما چند مثال با کلمه ی Paper tissue برای شما آماده کرده ایم.

 

1. Please hand me a paper tissue, my nose is running.

لطفاً یک دستمال کاغذی به من بدهید، بینی‌ام در حال سرچشمه است.

2. She wiped away her tears with a paper tissue.

او با یک دستمال کاغذی اشک‌های خود را پاک کرد.

3. The restaurant provided paper tissues on each table.

رستوران در هر میز دستمال کاغذی فراهم کرد.

4. He used a paper tissue to clean up the spilled coffee.

او از یک دستمال کاغذی برای پاک کردن قهوه‌ای که ریخته شده بود، استفاده کرد.

5. The doctor handed her a paper tissue to wipe off the excess gel.

پزشک به او یک دستمال کاغذی داد تا ژل اضافی را پاک کند.

6. I always keep a pack of paper tissues in my bag.

من همیشه یک بسته دستمال کاغذی در کیفم نگه می‌دارم.

7. She sneezed into a paper tissue to avoid spreading germs.

او با یک دستمال کاغذی عطسه کرد تا از پخش باکتری‌ها جلوگیری کند.

8. Can you pass me a paper tissue? I spilled some sauce on my shirt.

می‌توانید یک دستمال کاغذی به من بدهید؟ روی پیراهنم کمی سس ریخته است.

9. The teacher handed out paper tissues to the students during flu season.

معلم در فصل آنفولانزا به دانش‌آموزان دستمال کاغذی داد.

10. She used a paper tissue to blot the excess oil from her face.

او از یک دستمال کاغذی برای جذب روغن اضافی از صورتش استفاده کرد.

چقدر این مقاله واستون مفید بود؟

روی ستاره ها کلیک کنید تا رایتون ثبت بشه

میانگین امتیازات 2.9 / 5. تعداد رای های شمرده شد: 9

اولین نفری باشید که به این مقاله رای میده!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا