مرا ببوس… مرا ببوس؛ برای آخرین بار
تو را خدانگهدار؛ که می روم بسوی سرنوشت
بهارِ ما گذشته؛ گذشته ها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت
در میانِ طوفان؛ هم پیمان با قایقران ها
گذشته از جان؛ باید بگذشت از طوفان ها
به نیمه شب ها؛ دارم با یارم پیمان ها
که برفروزم؛ آتش ها در کوهستانها… آه
شبِ سیاه؛ سفر کنم
ز تیره راه؛ گذر کنم
نگه کن؛ ای گلِ من
سرشکِ غم به دامن، برای من میفکن
مرا ببوس… مرا ببوس؛ برای آخرین بار
تو را خدانگهدار؛ که می روم بسوی سرنوشت
بهارِ ما گذشته؛ گذشته ها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت
دخترِ زیبا؛ امشب بر تو مهمانم
در پیشِ تو می مانم؛ تا لب بگذاری بر لبِ من
دخترِ زیبا؛ از برقِ نگاهِ تو، اشکِ بی گناهِ تو
روشن سازد؛ یک امشبِ من
مرا ببوس… مرا ببوس؛ برای آخرین بار
تو را خدانگهدار؛ که می روم بسوی سرنوشت
بهارِ ما گذشته؛ گذشته ها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت