آیا به داستانهای اساطیر یونانی علاقه دارید؟ آیا میدانید مدوسا کیست؟ مدوسا در اساطیر یونانی است که معمولاً بهصورت یک موجود ماده بالدار با سر موی متشکل از مارها نشان داده میشود.
بر خلاف گورگونها، او گاهی اوقات بسیار زیبا به نمایش گذاشته میشد. مدوسا تنها گورگون بود که فانی بود. ازاینرو قاتل او، پروسئوس توانست با بریدن سر او را بکشد.
مدوسا کیست؟
در واقع مدوسا یکی از سه گورگون، دختران فورسیس و سیتو بود. همه خواهران او همه جانوران مخوف و ترسناک بودند. مدوسا، یک فانی زیبا، استثنا در خانواده بود، او میتوانست هر کس را که به چشمانش خیره میشد، تبدیل به سنگ کند. تا اینکه خشم آتنا را برانگیخت.
این خشم یا به دلیل خودستایی او بود و یا به دلیل یک رابطه عاشقانه بد با پوزئیدون. او که تبدیل به یک هیولای شریر با مارهایی در مو خود شده بود، توسط پرسئوس کشته شد.
گاهی اوقات مدوسا بهعنوان یک شخصیت شرور قدرتمند و کابوس وار و برخی دیگر بهعنوان نمادی از زنانگی و کسی که هرگز از مجذوب کردن و الهام بخشیدن خود دست برنمیدارد.
داستان او مسلماً یکی از مشهورترین داستانهای اساطیر یونان است. چه در فیلمهایی مانند پرسی جکسون (2013/2010)، برخورد تایتانها ( 1981/2010)، بازیهای ویدیویی مانند Assassin’s Creed و God of War، لباسهای ورساچه، مجموعههای تلویزیونی متعدد و کتابهای هنری گرافیکی بیشمار، او جایگاه ویژه ای در تخیل عامه حفظ کرده است.
کسانی که با تاریخ هنر آشنا هستند احتمالاً با تفسیرهای مختلفی از تصویر مدوسا مواجه شدهاند، از معبد آرتمیس در کورفو گرفته تا مدوسای معروف کاراواجو.
بنابراین، چه چیز خاصی در مورد مدوسا وجود دارد؟ در اینجا 8 حقیقت وجود دارد تا همه چیزهایی را که باید در مورد هیولایی با مارهای سمی برای مو و چشم با قدرتهای متحجر لازم است بدانید را فهرست کرده و توضیح دادهایم.
زیبایی مدوسا قبل از تبدیل شدن به هیولا
مدوسا قبل از تبدیل شدن به هیولای معروف، یک زن جوان، زیبا و جذاب بود. از شانس بدش، او آنقدر جذاب بود که به هدف پوزیدون تبدیل شد. به گفته شاعر رومی اووید، خدای دریا به مدوسا در معبد آتنا تجاوز کرد.
بااینحال، بسیاری از محققان استدلال میکنند که رابطه مدوسا و پوزیدون توافقی بوده است. در واقع منابع یونانی هرگز به تجاوز به مدوسا اشاره نمیکنند.
آتنا مدوسا را به یک هیولا تبدیل کرد
درهرصورت آتنا باید انتقام هتک حرمت خانهاش را میگرفت. بااینحال پوزئیدون جاودانه و بزرگتر از او بود؛ بنابراین، مدوسا با وجود اینکه قربانی بود، باید مجازات میشد.
در نتیجه، آتنا مدوسا را از یک دوشیزه زیبا به یک جانور شنیع تبدیل کرد که نمیتوانست بدون اینکه کسی را به سنگ تبدیل کند به چشمانش خیره شود. موهایی که زمانی مورد تعارف قرار میگرفتند، سرچشمه زیبایی او به مارهای سمی تبدیل شدند.
او یکی از سه گورگون بود
مدوسا دو خواهر به نامهای استنو و یوریال داشت. این سه نفر در اساطیر یونان به گورگونها معروف بودند. والدین آنها فورسیس و کتو بودند.
اطلاعات زیادی در مورد دو گورگون دیگر وجود ندارد به جز اینکه آنها جاودانه بودند، درحالیکه مدوسا چنین نبود. احتمالاً مدوسا برای خدمت به خط داستانی فانی بود، زیرا پرسئوس در غیر این صورت نمیتوانست جان او را بگیرد.
اگرچه منابع اشارهای نمیکنند که سایر گورگونها چه شکلی بودند، اما میتوان فرض کرد که ظاهر آنها شبیه مدوسا بوده است. حداقل، هنرمندان باستانی آنها را اینگونه به تصویر میکشیدند. جالب اینجاست که در بسیاری از این تصاویر اولیه، گورگونها بال داشتند. بااینحال، بازنمایی گورگونها با گذشت زمان تغییر میکند.
تغییر ظاهر مدوسا در طول قرنها
نسخههای مختلفی از داستان مدوسا وجود دارد، این نسخههای مختلف نهتنها داستانهای متفاوتی را ثبت میکنند، بلکه توصیفهای متفاوتی از ظاهر مدوسا ارائه میدهند.
آپولودوروس نوشته که گورگونها دارای فلسهای اژدها عاجهایی مانند خوک و بالهای طلایی بودند که با آن پرواز میکردند. در دوره باستانی یونان، سر مدوسا یک تزیین محبوب بود که در خانهها، معابد و اشیا مختلف از جمله سرامیک دیده میشد. سر مدوسا نماد قدرتمندی بود که شر را دفع میکرد و محافظت میکرد.
از دوره هلنیستی به بعد، هنرمندان مدوسا را بهعنوان زنی با چشمان کمی متفاوت و مارهایی در مو تصور کردند. با گذشت زمان، مدوسا از یک جانور وحشتناک به یک زن فوقالعاده زیبا تبدیل شد.
تنفر آتنا از مدوسا
اگرچه آتنا الهه خرد بود، اما نمونهای افسانهای از خونسردی و ظلم بود، حتی برای یک خدای یونانی. هنگامی که پرسئوس قهرمان مأمور شد سر مدوسا را نزد پادشاه سریفوس، پولیدکتس بیاورد، آتنا با خوشحالی به او کمک کرد.
در پایان، پرسئوس با موفقیت مدوسا را کشت، اما آیا واقعاً او بود که او را کشت؟ اگر بادقت به اسطوره نگاه کنیم، متوجه میشویم که آتنا مغز متفکر واقعی بوده است.
در اسطوره، پرسئوس توسط پادشاه سریفوس، پولیدکتس، فریب خورد تا سر مدوسا را بهعنوان هدیه برای عروسی پادشاه بیاورد. پرسئوس به دنبال یافتن مدوسا رفت؛ اما مکان او مخفی بود.
بدون کمک غیرمنتظره یک الهه، پرسئوس نمیدانست که کجا میتواند او را پیدا کند. بااینحال، کمک غیرمنتظرهای از یک الهه رسید و آتنا با سه پیرزن معروف به Graeae او را راهنمایی کرد که محل اختفای پورههای Stygian را میدانستند.
پرسئوس پورهها را به سمت غاری که گورگونها، مدوسا و خواهرانش در آن زندگی میکردند، ترک کرد. در آنجا هدف او را در خواب یافت.
بیصدا نزدیک شد و پشتش را به هیولا کرد و از نگاه مستقیم به او اجتناب کرد. او با استفاده از شمشیر طلایی خود یا سپری که آتنا بهعنوان آینه به او داده بود، موفق شد مخفیانه به هدف خود نزدیک شود و با داس خود سر او را از تن جدا کند.
با حرکات سریع، سر را گرفت، در کیفش گذاشت، از کلاه ایمنی هادس برای نامرئی شدن استفاده کرد و با صندلهای بالدارش پرواز کرد. گورگونها او را تعقیب کردند، اما پرسئوس نامرئی و سریع مانند باد بود.
او پگاسوس را به دنیا آورد
وقتی پرسئوس سر مدوسا را گرفت، اتفاق خارقالعادهای رخ داد. هنگامی که مدوسا توسط پوزیدون مورد تجاوز قرار گرفت، به نظر میرسد که او باردار شد؛ اما به دلایلی هرگز زایمان نکرد.
در نتیجه، هنگامی که سر او بریده شد، دو کودک بیرون آمدند. اینها کرایسور و پگاسوس بودند. کرایسور پدر گریون غول سه سر یا سه بدن شد که عمدتاً به دلیل مبارزه با هراکلس شناخته میشود.
پگاسوس یک اسب بالدار و یکی از مشهورترین موجودات اساطیری بود. پس چرا گورگون مدوسا اسبی به دنیا آورد؟ احتمالاً به این دلیل که پوزئیدون، در میان دیگران، خدای اسبها بود.
قدرت سر مدوسا پس از مرگ
پرسئوس سر مدوسا را به همراه داشت تا آن را به پولیدکتس، پادشاه جزیره یونانی سریفوس تقدیم کند. در راه بازگشت با خطرات زیادی مواجه شد و اگر سر مدوسا نبود به خانه خود در جزیره سریفوس بازنمیگشت.
اولین باری که پرسئوس از سر استفاده کرد در برابر تایتان اطلس بود. وقتی تیتان سر را دید، متحجر شد و به کوههای اطلس شمال آفریقا تبدیل شد.
پس از آن، پرسئوس از اتیوپی عبور کرد و در آنجا عاشق آندرومدا شد که توسط هیولای دریایی معروف به کتو تهدید میشد. پرسئوس با سر مدوسا هیولا را به سنگ تبدیل کرد و سپس با خواستگاری از آندرومدا به نام فینیوس همین کار را کرد.
هنگامی که سرانجام به سریفوس رسید، پرسئوس یک بار دیگر سر را بلند کرد تا پولیدکتس، پادشاه جزیره را که برخلاف میل او قصد داشت با مادر پرسئوس، دانائه، ازدواج کند، بکشد.
پیروزی آتنا
پس از بازگشت پرسئوس به سریفوس، مأموریت او کامل شد. دیگر دلیلی نداشت که سر مدوسا را حمل کند. علاوه بر این، آتنا اکنون به آن علاقهمند بود.
الهه خرد سر دشمن قسم خورده خود را گرفت و آن را بر روی اجس (سپر) یا زره خود گذاشت. بهاینترتیب، او قدرتهای مدوسا را تصاحب کرد و پیروزی نهایی خود را بر رقیب خود اعلام کرد.
آتنا، الهه نماد عفت و فضیلت زنانه در جامعه عمیقاً مردسالار یونانی، سرانجام تهدید مدوسای خطرناک را که نمادی از قدرت طبیعی و زنانه بود، از بین برد. مدوسا کار زیادی انجام نداده بود که مستحق چنین سرنوشتی باشد.