علائم و علت افسردگی + درمان این نوع اختلال
همه چیز درباره اختلال افسردگی و درمان آن
اختلال افسردگی بیماری خُلقی-روانی محسوب است که مخصوص سن یا جنسیت خاصی نیست. حتی انسانهای معروف و مرفه و متمول که شاید به ذهنمان هم خطور نمیکند نیز دچار این بیماری میشوند و در نهایت در صورت عدم درمان، زندگیشان ممکن است به خودکشی ختم شود.!
با ما همراه باشید تا بیشتر درباره بیماری افسردگی و انواع آن آشنا شویم و از درمانهایی که میتوان برای هر یک از این انواع انجام داد، صحبت کنیم.
افسردگی چیست؟
یکی از شایعترین اختلالات خُلقی در سراسر جهان «افسردگی» (Depression) است که از آن به تومور قرن بیستویکم یاد کردهاند. بیماریای که با احساس غم، اندوه، استرس، پوچی، یأس، بیارزشی، احساس گناه همراه است، به طوری این احساسات موجب مختل شدن و حتی فلج شدن فعالیتهای روزمره میشود.
از آنجایی که بیماری افسردگی یک بیماری خُلقی طبقهبندی شده است، شناسایی آن نسبت به بیماری جسمی مانند فشارخون و دیابت، سختتر نیز میباشد؛ اینکه هر از گاهی احساس میکنیم غمگین هستیم و حوصله نداریم، اتفاقی طبیعی است و باید بدانیم افسردگی با اینها تفاوت دارد؛ چه از نظر زمان و چه از نظر شدت. به بیان دیگر ممکن است این اختلال چندین روز، چندین ماه یا سالیان سال طول بکشد.
افسردگیهای طولانی مدت آسیبهای جدی به مغز انسان میزند، احتمال حمله قلبی را زیاد میکند، سیستم دفاعی بدن را بسیار ضعیف میکند، حتی منشاء خیلی از سرطانها میتواند بشود، و به همین دلیل نیاز است که هر چه زودتر تشخیص و درمان شود.
علائم افسردگی چیست؟
هنگام تشخیص این اختلال معمولاً روانشناسان به برخی نشانههای شایع این اختلال توجه میکنند. اگر شخصی از بین این نشانهها، پنج علامت و بیشتر را داشت، به احتمال قریب به یقین دچار اختلال افسردگی است.
اما اگر کمتر از پنج نشانه این بیماری در وی ظهور کرده باشد احتمال اینکه این شخص دچار این اختلال باشد، کم است، ولی دور از انتظار نیست. مهم ترین نشانه آن، غمگینی و ناراحتی مفرط است. فرد در طول روز بسیار غمگین است، بدون اینکه دلیل آن را بداند. در جدول زیر نشانههای رایج این بیماری آمده است:
- احساس ناامیدی، غم و پوچی
- کم تحمل شدن و تحریک پذیری
- از دست دادن علاقه و عدم لذت از کارهای که قبلا از آن لذت میبردیم
- اختلال در خواب (کم خوابی یا پرخوابی)
- اختلال در اشتها و تغییر وزن زیاد (کم خوری یا پرخوری)
- اختلال در توجه و تمرکز و حافظه
- احساس بی قراری و دلهره
- احساس خستگی و کمبود انرژی
- کند شدن حرکات جسمی و ذهنی
- احساس بیارزشی، گناه و سرزنش خود
- افکار منفی همانند مرگ و خودکشی
بر اساس تحقیقات انجامشده در حوزه روانشناسی، اگر فرد حداقل پنج مورد از این نشانهها را داشته باشد، باید برای تشخیص افسردگی به پزشک مراجعه کند و طبق نظر پزشک، تحت درمان دارویی یا جلسات مشاوره افسردگی قرار بگیرد.
لازم به ذکر این نکته است که این بیماری فقط دارای نشانههای رفتاری نیست، بلکه به طور فیزیکی نیز میتواند فرد را دچار اختلال کند؛ از جمله این نشانههای فیزیکی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- آستانه تحمل درد کاهش مییابد
- کمردرد و سایر دردهای عضلانی به سراغ فرد میآید
- فرد دچار سردردِ افسردگی میشود
- مشکلات بینایی یا کاهش دید به وجود میآید
- فرد دچار معده درد و احساس ناراحتی در ناحیه شکم میشود
- مشکلات گوارشی و اختلال در دفع، فرد را آزار میدهد
به عبارت دیگر، این بیماری چهار بُعد دارد. وقتی شخصی افسرده میشود از چهار بُعد میتوان به نشانهها توجه کرد و علائم را بررسی و ارزیابی کرد:
نخست آنکه نشانههای هیجانی بروز میکند؛ مثل غم، احساس بدبختی، احساس درمانده بودن، ناامیدی، بیارزشی، احساساس حقارت، نگرانی بیمورد، احساس گناه که همه اینها جنبه هیجانی افسردگی تلقی میشوند.
دومین نشانه آن، نشانههای شناختی این افراد است؛ مثلاً نظر منفی به خود و اطرافیان و حتی آینده پیدا میکنند و از اعتماد به نفسشان کاسته میشود.
سومین جنبه ماجرا مربوط میشود به علائم انگیزشی فرد؛ به این معنا که انگیزه افراد تحت تأثیر این اختلال قرار میگیرد؛ بیارادگی، کندی روانی ـ حرکتی، مشکل در تصمیمگیری از جمله علائم انگیزشی آن به شمار میآیند.
چهارمین نشانه، نشانههای جسمی این اختلال خُلقی است؛ مثل مشکلات در خواب، خوراک، میل جنسی، حتی قاعدگی خانمها، خستگی و… .
علل شایع که ممکن است منجر به اختلال افسردگی شود:
دقیقاً مشخص نیست که چه چیزی باعث این بیماری میشود، اما آنچه که مسجل است دلالت بر آن دارد که عوامل مختلفی میتواند در ابتلا فرد به این بیماری روحی دخیل باشند، مانند:
- سابقه خانوادگی: در صورت داشتن سابقه خانوادگیِ افسردگی یا اختلال خُلقی دیگر، فرد در معرض خطر بیشتری در جهت ابتلا به آن قرار میگیرد.
- تجربه ترومای اولیه: برخی رویدادها بر نحوه واکنش بدن در برابر ترس و موقعیتهای استرسزا تأثیر میگذارد. تجربه تجاوز، فوت عزیزان، سانحه وحشتناک، فقر و از این قبیل اتفاقات می تواند تأثیر مستقیم یا غیرمستقیمی بر خُلق و خوی فرد در آینده داشته باشد.
- ساختار مغز: تحقیقات اخیر نشان داده است تغییر در عملکرد و تأثیر انتقال دهندههای عصبی و نحوه تعامل آنها با مدارهای عصبی که در حفظ ثبات خُلق نقش دارند، ممکن است نقش مهمی در این بیماری و حتی درمان آن داشته باشند.
- هورمونهای بدنی: تغییرات در تعادل هورمونهای بدن ممکن است در ایجاد افسردگی دخیل باشند. تغییرات هورمونی میتواند در دوران بارداری و طی هفتهها یا ماههای پس از زایمان و در دوران یائسگی یا در بیماریهای دیگر به وجود آید.
آشنایی با انواع مختلف اختلال افسردگی
این بیماری بر اساس شدت و ماندگاریاش در فرد، به انواع مختلفی طبقهبندی شده است و این پزشک است که با ارزیابیها و تستهای روانشناسی که انجام میدهد تعیین میکند بیمار کدام نوع از این بیماری را گرفته است. از جمله گونههای این اختلال بدین شرح است:
- افسردگی ماژور یا عمده
- افسردگی مداوم یا DPP
- افسردگی پس از زایمان
- اختلال افسردگی عاطفی فصلی
- افسردگی غیرمعمول یا افسردگی آتیپیک
- اختلال سایکوتیک
- اختلال دوقطبی
- افسردگی موقعیتی
- افسردگی مالیخولیایی
اگر مایلید در خصوص انواع افسردگی بیشتر آگاهی یابید، اطلاعاتی که در ادامه مشاهده می کنید کاملا برای شما مفید خواهد بود (لازم به ذکر این نکته است که تشخیص نوع آن توسط پزشک انجام میشود):
1. افسردگی ماژور یا عمده (MMD)
افسردگی انواع مختلفی دارد که یکی از مهمترین و شدیدترین آن، افسردگی ماژور یا عمده (Major Depressive Disorder) است که با نام افسردگی اساسی یا تکقطبی نیز شناخته میشود.
در این نوع اختلال بستری فرد بیمار ضروری و لازم دانسته میشود. برای تشخیص MMD نیاز است حداقل دوهفته، پنج مورد از این علامتها در فرد رصد شود. از علائم قابل توجه این نوع اختلال می توان موارد زیر را برشمرد:
- ناامیدی و پوچ گرایی
- مشکل اشتها و وزن
- مشکلات خواب
- سراسیمگی
- کندی حرکتی و روانی
- خستگی و فقدان انرژی
- احساس گناه و بیارزشی
- عدم تمرکز
- عدم توانایی در تصمیم گیری
- افکار مرگ و خودکشی
اختلال افسردگی اساسی، اختلالی دورهای است؛ بدین معنا که ممکن است فرد چند هفته یا چند ماه این علائم را تجربه کند و بعد یک دوره این علائم کم شود و دیگر برنگردد و شاید بعد از گذشت یک ماه، چند ماه و حتی چند سال دوباره عود کند و فرد دچار آن علائم شود.
افسردگی تکقطبی معمولاً از سنین پایین خودش را نشان میدهد. اغلب چنین افرادی در سنین نوجوانی یا جوانی حمله اول را تجربه میکنند.
تشخیص افسردگی غالباً بر اساس جلسات مشاورهای که انجام میشود و گزارشهای خودِ فرد و ارزیابیهای وضعیت شناختی صورت میگیرد. تست آزمایشگاهی به منظور تشخیص فوری آن وجود ندارد.
درباره درمان این اختلال باید گفت مشاوره درمانی مانند رفتاردرمانی شناختی و رواندرمانی بین فردی و همچنین داروهای ضدافسردگی کمک موثری در بهبودی بیمار میتوانند داشته باشند. در موارد شدیدتر استفاده از شوکدرمانی نیز ممکن است ضرورت یابد.
2. افسردگی مداوم یا اختلال دیستایمیا (DPP)
اختلال افسردگی مداوم (DPP) یا همان اختلال دیستایمیا (Dysthymia) جزو افسردگی مزمن طبقهبندی شده است که برعکس MMD، که یک افسردگی شدید و دورهای است، افسردهخویی از نظر شدت علائم، ضعیفتر از MMD است و ملاک تشخیص آن این است که فرد از سنین پایین همیشه اکثرِ اوقاتِ روز احساس ناراحتی داشته است.
برای تشخیص این نوع از بیماری در بزرگسالان، حداقل این علائمی که در ذیل آمده است، دو سال در فرد بایستی دیده شود و در سنین پایینتر باید این علائم یک سال رصد شود. علائمی که در ادامه میآید مواردی هستند که میتوانند در تشخیص این بیماری یاریکننده باشند:
- احساس بی کفایتی و گناه به طور مداوم
- غم و ناامیدی طولانیمدت
- تحریکپذیری و خشم همیشگی
- انزجار از جامعه و از دست دادن علائق
- عدم تحرک و فعالیت
این علائم به شدت علائم افسردگی اساسی نیست و شخص نیاز نیست در بیمارستان بستری شود، ولی مزمن و همیشگی است.
نکته حائز اهمیت آنکه افرادی که دارای علائم این اختلال باشند را از ظاهر آنها میتوان تشخیص داد (از حالات و رفتار فرد میشود متوجه شد که دچار بیماری هستند یا خیر) اما در DPP نشانه بارزی وجود ندارد که نشان دهد شخص دارای افسردگی است و ظاهر او دلالت بر بیماری خاصی نمی کند.
نکته مهم دیگری که شاید با آن بتوان راحتتر بین این دو نوع افسردگی تمایز قائل شد این است که فردی که دچار افسردهخویی شده، همیشه احساس بیانرژی بودن میکند، و فرد به طور مداوم شکایت از خستگی میکند و میگوید هیچ وقت حوصله ورزش و تحرک را ندارد، این درحالی است که در افسردگی ماژور فرد به صورت دورهای و گذرا دچار احساس خستگی و کمانرژی بودن میشود.
برای تشخیص این بیماری آزمایشات بالینی، معاینات بدنی و ارزیابیهای روانشناسی میتواند به کمک روان درمانگر بیاید.
درمان دارویی با داروهای ضد افسردگی سه حلقهای (TCA) و مهارکنندههای انتخاب جذب مجدد سروتونین انتخابی (SSRIs) و مهارکنندههای جذب مجدد سروتونین و نوراپی نفرین (SNRI) میتوانند مسیر بهبودی بیمار را هموار کنند و درمان شناختی رفتاری در درمان بیماری نیز مثمرثمر واقع شده است.
3. افسردگی پس از زایمان
یکی دیگر از اختلال های شایع که زنان آن را تجربه میکنند، افسردگی پس از زایمان (Postpartum Depression) است. این بیماری معمولا یک الی دو ماه پس از زایمان آغاز میشود؛ احساسات ناخوشایند و اندوهی که به حالت طبیعی بازنمیگردد و فرد را دچار مشکل میکند.
اغلب این تغییرات خُلقی بیشتر مربوط به اختلال هورمونی عمدهای است که پس از تولد نوزاد رخ میدهد.
بر اساس گزارشهای مرکز کنترل بیماری و پیشگیری (CDC) حدود 20 درصد مادرانی که زایمان میکنند مبتلا به افسردگی پس از زایمان میشوند.
از جمله علائمی که برای این نوع بیماری بر میشمرند به شرح زیر است:
- احساس غم و اندوه در اکثر مواقع
- کاهش میل جنسی
- تحریک پذیری و احساس ناراحتی غیرمنطقی
- نگرانی و اضطراب غیرقابل کنترل
- افکار منفی از جمله آسیب رساندن به کودک یا خود
افسردگی پس از زایمان معمولا با روشهای مناسبی که توسط پزشک اتخاذ میشود به سرعت بهبود مییابد. اما اگر این نوع از اختلال درمان نشود، احتمال اینکه به نوع مزمن بدل شود امری قابل انتظار است.
تغییر سبک زندگی، از جمله داشتن خواب کافی، ورزش، تغذیه مقوی و حمایت اطرافیان موارد ی هستند که میتوانند در در کنار روان درمانی و استفاده از داروهای ضدافسردگی مثمر ثمر باشند.
4. اختلال افسردگی عاطفی فصلی (SAD)
افسردگی عاطفی فصلی (seasonal depression) گونه دیگر از این بیماری روحی ـ روانی است که فرد در طول فصلهای خاصی که بیشتر در پاییز یا زمستان است حالاتی از اندوه و پریشانی را در خود حس میکند که با آمدن فصل بهار و تابستان این حالات از بین میرود و فرد دوباره سرزنده و شاداب میشود.
حتی برخی این نوع از بیماری را «افسردگی زمستانی» نام نهادهاند و بر این باورند که اوج این اختلال در زمستان مشهودتر است.
البته گاه مشاهده شده است افرادی در فصل بهار یا اوایل تابستان نیز دچار این اختلال میشوند و در زمستان حالشان رو به بهبودی میرود. افرادی که دارای سن کمی هستند یا در نواحی دور از خط استوا زندگی میکنند و یا زمینه ارثی افسردگی در خانواده دارند، مستعد ابتلا به این بیماری هستند.
از جمله علائمی که برای این گونه از اختلال ذکر کرده اند در ادامه آمده است:
- احساس کمبود انرژی و بی حالی و کسلی
- احساس خواب آلودگی در اکثر مواقع روز
- تمایل زیاد به غذا از جمله شیرینی و کربوهیدرات
- اختلال خواب در شب
- احساس غم
نکته جالبی که در اینجا بسیاری از محققین بر آن تاکید دارند این است که افرادی که دچار اختلال عاطفی فصلی تابستانی میشوند، برعکس دچار کاهش اشتها، بیخوابی، نگرانی، استرس حتی رفتارهای خشونتآمیز میشوند.
از درمانهایی که برای این گونه از اختلال روی آن اتفاق نظر وجود دارد روان درمانی، مصرف داروهای ضدافسردگی، نوردرمانی و مصرف ویتامین D است.
علائم و درمان اختلال اضطراب فراگیر را در این مقاله مطالعه کنید:
5. افسردگی غیرمعمول یا افسردگی آتیپیک
افسردگی آتیپیک (Atypical Depression) یا افسردگی دیسفوریک (Hysteroid Dysphoria) نوع متفاوتی از اختلال است که فرد سابقه ابتلا اختلال دوقطبی، استفاده از الکل یا مخدرها، تجربه سواستفاده جسمی یا جنسی از وی، تجربه تروماتیک در کودکی، بیماری سخت و وضعیت استرسزا داشته است.
حتی سابقه افسردگی پس از زایمان هم میتواند منجر به چنین بیماریای شود. این اشخاص معمولاً علائمی مشابه MMD دارند و تنها تفاوت این بیماری با آن «واکنش پذیری خُلقی» است؛ به این معنا که فرد با وقوع یک اتفاق مثبت مسیر بیماریاش تغییر میکند و به طور موقت بهبود مییابد.
افسردگی غیرمعمول غالباً در سنین پایین، به خصوص در نوجوانان، رخ میهد و با نشانههایی مانند:
- پراشتهایی و اضافه وزن
- احساس سنگینی در دست و پا
- دردهای بدنی
- افزایش تمایل به خواب
- حساسیت به انتقاد و طرد شدن
- سردرد
همراه است. از راههای درمان افسردگی آتیپیک، درمانهای دارویی و غیردارویی است. درمان دارویی مانند دارو مهارکننده منوامین اکسیداز، کنترل کنندههای جذب سروتونین و… میباشد. از درمانهای غیردارویی نیز میتوان به شناخت درمانی، درمان بین فردی، رفتار درمانی، رواندرمانی تحلیلی اشاره کرد.
6. اختلال سایکوتیک
این اختلال دستهای از بیماریهای روانی طبقهبندی میشود که روی ذهن و تفکر اثر میگذارد و فردی که به این نوع از اختلال دچار میشود توانایی تمرکز و تفکر را از دست میدهد و درک واقعیت و احساسات دیگران برای او سخت میشود. این نوع اختلال دارای انواع مختلفی است؛ از جمله:
- اختلال هذیانی
- اختلال روان پریشی گذرا
- اسکیزوفرنی فرم
- شیزوفرنی (هذیان و توهماتی با درون مایه افسردگی)
- اسکیزوافکتیو (عاطفه گسیختگی)
- اختلال سایکوتیک گذرا
- اختلال سایکوتیک مشترک
اختلال سایکوتیک غالباً در نوجوانی و جوانی و بین سنین 20 تا 30 سالگی بروز میکند و بر اساس آمارها از هر چهار نفری که در بیمارستان به علت Depression بستری میشوند، تقریباً یک نفر از افسردگی سایکوتیک رنج میبرد. از علائم کلی که میتوان برای این اختلال بر شمرد به شرح زیر است:
- توهم
- هذیان
- عصبانیت و پرخاشگریهای بی دلیل
- خواب در طول روز و بیداری در شب
- سختی در حرف زدن و عدم درک دیگران
تشخیص سایکوتیک مسئله مهمی در درمان این اختلال است و بهالطبع درمان افسردگی سایکوتیک با غیرسایکوتیک متفاوت است. درمان این اختلال نیز بسیار ضروری است، چراکه اگر درمان صورت نگیرد ابتلا به اختلال دوقطبی افزایش مییابد و خطر بروز مانیا و حتی خودشکی در چنین بیمارهایی دور از ذهن نیست.
بدین ترتیب درمان با داروهای ضدافسردگی و ضدروان پریشی و نورولپتیک و جلسات روان درمانی برای چنین بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است. درمان الکترو شوک گزینه مناسبی دیگری برای چنین بیمارانی است.
7. اختلال دوقطبی (Bipolar disorder)
اختلال دوقطبی یا افسردگی شیدایی (manic depression) نوعی اختلال روانی به حساب میآید که منجر به تغییرات شدید خُلقی در افراد میشود.
طبیعتاً خُلق و خوی افراد در زمانهای مختلف بسته به شرایط زندگی متغیر است، اما اگر فرد دچاراختلال دوقطبی شود، همان طور که از نام آن پیداست دورههای خُلقی بسیار متفاوت و شدیدی را در زندگی خود تجربه میکند.
به بیانی دیگر حالات فرد در میان حالات شیدایی و افسردگی در نوسان است، به این معنا که بیمار در دورهای بیدلیل دارای انرژی بالا و خُلق و خوی فعالی میشود و در دوره دیگر و باز هم بیدلیل به شدت انرژی فرد کم و رو به خمودگی میرود.
در دوره شیدایی، بیمار دارای نشاط زدگی، خودبزرگ بینی و خوش بینی افراطی است و در دوره افسردگی این اختلال، فرد از مشکلات خواب، خوراک و بی حالی شکایت میکند. غالبا اختلال دوقطبی با اختلال اضطراب و سوءمصرف مواد همراه میشود.
نمودهای این اختلال را بیشتر در جوانان بین 25 تا 35 ساله میتوان مشاهده کرد، اما دوقطبی در کودکان دور از ذهن نیست. نشانههایی که میتوان با آنها تشخیص داد فرد دچار این اختلال شده است یا خیر، بدین شرح است:
علائم در دوره شیدایی:
- احساس خوشحالی و هیجان حتی در زمان ناخوشی
- تغییر موضع سریع
- تحریک پذیری سریع
- تصوری فراتر از واقعیت درباره خود
- تصمیمهای ناگهانی
نشانههای دوره افسردگی در اختلال دوقطبی:
- احساس ناامیدی
- لذت نبردن از کسی یا چیزی
- احساس خستگی و بی انرژی بودن
- اختلال خواب
- اختلال در تغذیه
- عدم تمرکز و اختلال در به یاد آوردن
استفاده از متخصصین رواندرمانگر به ویژه به شیوه درمان شناختی و همچنین طرحواره درمانی کمک شایانی به درمان اختلال دوقطبی میکند. از دیگر روشهای درمان دوقطبی، دارودرمانی است که با استفاده از داروهای تثبیت کننده خُلقی، برخی داروهای ضدافسردگی و همچنین داروهای ضدپریشانی میتوان کمک شایانی به این بیماران کرد.
8. افسردگی موقعیتی
این اختلال گونهای دیگر از بیماری روانی است که فرد به طور کوتاهمدت دچار آن میشود. این اختلال معمولاً به دلیل اتفاقهای ناخوشایند و شوکدهندهای مثل مرگ، ورشکستگی، جدایی و… رخ میدهد و به مرور زمان نیز از بین میرود.
صحبت درباره آن موجب تسهیل در فرآیند بهبودی آن میشود، اما اگر فرد قادر به کنار آمدن با موقعیت تازه نشود، بهبودی حاصل نمیشود و احتمال آنکه این بیماری جدیتر شود و به MMD بدل شود، بسیار زیاد است. نشانههای اختلال موقعیتی به شرح زیر است:
- گریههای مکرر
- یأس و درماندگی
- اضطراب و نگرانی
- از دست تمرکز
- افکار خودکشی
- مشکلات خواب
- کناره گیری از فعالیتهای روزمره
نکته حائز اهمیت اینکه درمان این نوع اختلال به دلیل اینکه منشاء مشخصی دارد، میتواند سریعتر صورت بگیرد.
اگر افسردگی موقعیتی پیشآمده از نوع خفیف باشد، نیاز به دارودرمانی نیست و بیمار با چند جلسه مشاوره، از جمله خانوادهدرمانی در مسیر بهبودی قرار میگیرد، اما اگر این اختلال از نوع حاد یا مداوم باشد نیاز به دارودرمانی، از جمله استفاده از داروهای ضدافسردگی و ضداضطرابی در روند درمان ضروری خواهد شد.
همچنین یوگا و مدیتیشن و رژیم غذایی سالم میتواند کمک موثری به بیمار کند.
9. افسردگی ملانکولیک یا مالیخولیایی
این بیماری نوعی اختلال خُلقی است که فرد احساس عمیق و شدید یأس و ناامیدی را در خود حس میکند و همین امر زندگی او را دچار چالش میکند. این بیماران با مشقت روز را به شب میرسانند و دیگر هیچکس و هیچ کاری آنها را خوشحال نمیکند.
اکثر روانشناسان معتقدند منشاء اصلی افسردگی مالیخولیایی کاهش انتقال دهندههای عصبی میتواند باشد. عوامل فیزیولوژیک و اجتماعی نیز در ابتلا به این اختلال همانند دیگر اختلالات افسردگی تأثیرگذار است.
لازم به ذکر است این اختلال به طور متناوب علائم افسردگی عمده را دارند و در زیرمجموعه آن جای میگیرند. از نشانههای دیگر آن میتوان به معیارهای زیر اشاره کرد:
- بی لذتی شدید در بیشتر فعالیتها
- بدگمانی و منفی بافی در تفسیر امور
- اختلال در خواب و خوراک
- افسردگی صبح گاهی بسیار شدید
- احساس و گناه و تقصیر بی جا
انجمن روانشناسی آمریکا تشخیص خاصی برای این بیماری در نظر نگرفته است، اما بسیاری از درمانگران در جلسات مشاوره سوالاتی از این افراد میپرسند و با توجه به پاسخ آنها، نوع اختلال را تعیین میکنند.
در درمان افراد مالیخولیایی معمولاً گزینههای دارودرمانی و رواندرمانی پیش روی درمانگران است. در بحث استفاده از دارو برای این افراد معمولاً از فلوکستین، سیتالوپرام و پاروکستین استفاده میشود.
در بحث مشاوره روانشناسی نیز کمک به سازگاری بیشتر با موقعیت تنشزا، بهبود مهارتهای ارتباطی، مهارت حل مسئله، افزایش اعتماد به نقس و رضایت از زندگی مواردی هستند که روان درمان گر میتواند از آنها بهرهمند شود.
درمان اختلال افسردگی به چه نحوی انجام میشود؟
آنچه واضح و مبرهن است روان درمانگران با ارزیابی افراد از طریق تستهای بالینی و غیربالینی، درمانهای درخور پیشنهاد میدهند؛ درمانی که پزشک تجویز میکند به نوع علائم و شدت آن بستگی دارد. ممکن است به یک یا چند مورد از موارد زیر نیاز داشته باشید:
رویکرد دارودرمانی
داروهای ضد افسردگی برای اکثر افراد مبتلا به این بیماری موثر است. انواع زیادی از این داروها وجود دارد که ممکن است طبق تجویز پزشک لازم باشد چندین نوع آن جهت امتحان مصرف شود تا بهترین مورد برای فرد انتخاب شود؛ حتی فرد احتمال دارد به ترکیب دو مورد نیاز داشته باشد.
روش رواندرمانی
صحبت کردن منظم با یک درمانگر در مورد این بیماری و سایر مسائل مربوط به آن میتواند به فرد در یادگیری مهارت های مقابله با احساسات منفی کمک شایانی کند. روشهای مختلفی از جمله درمان رفتاری شناختی (CBT) ، طرحواره درمانی می تواند تسهیلکننده مسیر درمان باشد. همچنین ممکن است فرد طبق تشخیص روان درمانگر از خانوادهدرمانی یا گروهدرمانی بهرهمند شود.
روش درمان بیمارستانی
اگر اختلال فرد به حدی شدید شود که در مراقبت از خود با مشکل مواجه شود یا این احتمال وجود دارد که به خود یا دیگران آسیب برساند، ممکن است به درمان روانپزشکی در بیمارستان نیاز باشد.
رویکرد درمان با الکتروشوک (ECT)
درمان الکتروشوک (Electroconvulsive therapy) که از طریق تحریک مغزی، جریانهای الکتریکی را از مغز بیمار عبور میدهد و به انتقال دهندههای عصبی کمک می کند تا بهتر کار کنند.
غالباً از این درمان استفاده نمیشود مگر اینکه داروهای ضدافسردگی تأثیر مثبتی بر بیمار نگذارند یا دلیل پزشکی برای استفاده از دارو وجود نداشته باشد. حتی این گزینه برای افرادی که تحمل دارویی پایینی دارند میتواند مفید باشد.
رویکرد درمانی تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (TMS)
تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (Transcranial Magnetic Stimulation) در بیمار دچار این اختلال که به دارودرمانی یا رواندرمانی واکنش مثبتی ندادهاند، یا قادر به تحمل دارو نبودهاند، میتواند به عنوان درمان جایگزین استفاده شود. در این درمان، هدف تحریک مغناطیسی مغز می باشد که کارکرد الکتریکی مغز تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار می گیرد.
نور درمانی
قرار گرفتن در معرض نور سفید میتواند به تنظیم خُلق و خو و بهبود علائم این بیماری کمک کند. نور درمانی معمولاً در اختلال عاطفی فصلی مورد استفاده قرار میگیرد.
چه زمان مراجعه به پزشک داشته باشیم؟
اگر هر یک از نشانههای ذکرشده را در خود یا اطرافیان مشاهده کردید، در اسرع وقت به مرکز مشاوره مراجعه کنید. و اگر فکر می کنید ممکن است به خودتان یا اطرافیانتان صدمه بزنید یا اقدام به خودکشی کنید، حتما با اورژانس اجتماعی به شماره 123 تماس بگیرید و درخواست کمک کنید، یا با یک دوست یا دوست نزدیک تماس بگیرید.
سخن پایانی
اختلال افسردگی از جمله بیماریهای روحی روانی محسوب میشود که دارای انواع مختلفی است و هر کدام نیز درمان مخصوص خود را میطلبد.
در صورت عدم درمان بیماری افسردگی میتواند تأثیر جدی و منفی بر تمام جنبههای زندگی بیمار افسرده بگذارد و به همین دلیل ضروری است برای درمان آنها راهی پیدا کرد.
روانشناسها در جلسات مشاوره ای که با بیمار برگزار میکنند با تشخیص نوع اختلال و ریشه یابی آن، و در نهایت انتخاب روند درمانی مناسب میتوانند گامی در بهبود شرایط فرد بردارند.