ایران سرزمینی است که ارمغان های زیادی به جهان معماری عرضه داشته است اما متاسفانه آمار دقیقی ازآنها در دسترس نیست؛ هرچند افراد زیادی زمان و درکل زندگی خود را وقف شناخت معماری ایرانی نموده اند، اما نتیجه تحقیقات شان به صورت مداوم در اختیار دیگران خصوصا علاقه مندان به ایران و معماری قرار نگرفته است.
اما اگر شما به تاریخ و معماری ایران علاقه دارید می توانید در ادامه ی این مقاله با سبک های معماری در هر دوره ی از تاریخ از نگاه استاد پیرنیا بزرگوار ، آشنا شوید.
پژوهش های باستانی
کاوشها و پژوهش های باستانی توسط باستان شناسان ایرانی و خارجی نشانگر این امر است که قدمت معماری ایرانی به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح باز میگردد.
از نگاه استاد پیرنیا، هنر و معماری ایران دارای چند قائده است که به خوبی در نمونه های این هنر نمایان است. این اصول و قواعد عبارت اند از: مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خود بسندگی و درونگرایی.
مردم واری: مردم واری به معنی رعایت تناسب میان ساختمان با اندام های انسان است، که در حال حاضر به آن ارگونومی و آنتروپومتری گفته میشود.
میتوان در و پنجره را مثال زد؛ در و پنجره یا تاقچه و پستویی که برای انبار رختخواب بکار می رفته، همگی اندازه های مناسب داشتند.
پرهیز از بیهودگی: در معماری ایران همیشه از انجام کار بیهوده و اسراف در ساختمان سازی پرهیز میشده.
در واقع تمام نگارگری ها در ساختمان با دلیل و برهان انجام می شده است؛ برای مثال اگر در اُرسی و پنجره با چوب و یا گچ و شیشه های رنگ رنگین گره سازی می کردند برای این بوده است که در برابر آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد.
نیارش: به نقش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه(مصالح) شناسی، نیارش گفته می شود.
خود بسندگی: معماران ایرانی تلاش می کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها بدست آورند؛ به این خاطر که کار ساخت با سرعت و شتاب بیشتری انجام می شده است.
درونگرایی: معمولا در سامان دهی فضاهای ساختمان، باور های مردم بسیار کار ساز وموثر بوده است.
یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت بوده و هست ؛که این امر در معماری ایران را درونگرا ساخته است.
سبک شناسی معماری ایران
به طورکلی سبکشناسی معماری ایرانی به دو دوره پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم میشود، که سبکهای پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و سبکهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی پس از اسلام را شامل میشود؛ که در هر دوره اصول و قواعد معماری با شکل و ظاهری متفاوت بکار رفته است.
سبک پارسی
سبک معماری پارسی که از زمان هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران (از سده ششم تا سده چهارم پیش از میلاد)، رواج داشت نخستین شیوه معماری ایرانیان است.
نام این سبک معماری از قوم پارس برداشت شده است. البته که این سبک معماری به پیش از دوره حکومت قوم پارس و زمان آریاییها برمیگردد و بناهای به جا مانده از آنها نیز وجود داشته است، اما نکته قابل توجه این است که در دوره حکومت پارسیان به اوج خود رسیده است.
از بناهای به جا مانده از دوره ماقبل دوره سبک پارسی میتوان به تپه زاغه، تپه سیلک و زیگورات چغازنبیل اشاره کرد؛ البته بعد از آن، تمدن ماد در هگمتانه و سپس با ورود آریاییها به منطقه دوره پارسی آغاز میشود که بنا به گفتههای استاد پیرنیا، ویژگیهایی همچون ساختمان سازی بر روی سکو، درونگرایی (خصوصا در تخت جمشید و شوش)، ارتباط دادن فضاهای فرعی (چون آشپزخانه) با راه های پنهانی به ساختمان اصلی، پیسازی با سنگ لاشه، نماسازی بیرونی با سنگ تراش و نماسازی درونی با کاشی لعابدار و بهره گیری از پایه ستون و سرستون (آرایش سرستون با جزییات) دارد.
از بناهای به جا مانده از سبک پارسی میتوان به پاسارگاد، آرامگاه کوروش، کاخ شوش، تخت جمشید و آرامگاههای نقش رستم را ذکر کرد.
سبک پارتی
سبک و شیوه پارتی پس از حمله اسکندر به ایران پدیدار شد و در حکومت اشکانیان، ساسانیان، صدر اسلام و در برخی مناطق حتی بعد اسلام تا سده سوم و چهارم هجری نیز دنبال شده است.
از نظر استاد پیرنیا ویژگی های زیر مختص به سبک پارتی است. گوناگونی در طرح ها و بهره مندی از فضاهای مختلف صورت میگرفته است. جفت سازی در نیایشگاه ها و کاخ های پذیرایی را شاهد بوده ایم. پادجفت سازی در کاخ های مسکونی و خانه ها رواج یافت.
درونگرایی با بهره گیری از میانسرا نیز ازدیگر ویژگی ها بوده. شکوه و عظمت دادن به ساختمانها با بلند ساختن آنها نیز در راس کار قرار گرفت.
در ادامه نیز شاهد بهره گیری از سقف های خمیده و گنبدی بودیه ایم.
پی سازی با سنگ لاشه و گوشه سازی چوبی نیز از ویژگی های این دوران بوده.
در آخر نیز میتوان گچ بری با خطوط شکسته و خمیده و بهره گیری از کنگره و کوردرها (نمای از پنجره) در نمای ساختمان را نام برد.
بناهای به جای مانده از سبک پارتی به شرح ذیل است:
نیایشگاه آناهیتا در کنگاور، کاخ الحضر، مجموعه نسا، کاخ آشور، کوه خواجه، بازه هور، آتشکده فیروز آباد، تاق کسری، بیشابور، کاخ سروستان، کاخ قصر شیرین.
سبک خراسانی
همانطور که پیش تر گفته شد از شش شیوه معماری ایرانی، دو شیوه پارسی و پارتی از پیش از اسلام و چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی بعد از اسلام هستند.
سبک خراسانی، در سده نخست هجری آغاز شده و تا سده چهارم هجری ادامه یافت.
(دوران حکومت صفاریان، طاهریان، غزنویان )
آنچه درباره فرهنگ آن دوران پیداست،این است که دگرگونی های فرهنگی، بیشتر در خراسان رخ می داده است و از آنجا به شهرهایی چون دامغان و یزد و… رسیده است.
از نظر اساتید و نامداران معماری و باستان شناسی، ویژگی های این سبک الگو گرفتن از باورهای اسلامی است؛ پس بنابر این مسئله ساختمان ها حالت مردم وار تری به خود گرفتند.
از لحاظ از لحاظ فن ساختمان سازی یا همان نیارش، سبک و سیاق معماری شیوه خراسانی با شیوه پارتی تفاوتی نکرد.
ساختمایه هم همان مصالح بوم آورد بوده است. به این معنا که آن را از همان منطقه تهیه میکرده اند؛ برای مثال مسجد جامع فهرج، دیواره های چینه ای از گِل فهرج دارد و ستون ها نیز از خشت است.
با ورود اسلام در دوره خراسانی جایگاه بسیار ارزشمندی برای مساجد در نظر گرفته شد؛
نزدیکی سبک خراسانی به سبک و روش پارتی هم کم تاثیر نبود تا کم و بیش دخالت هایی از معماری عبادتگاه های پارتی در مساجد این دوره دیده شود.
از بناهای بجای مانده از سبک خراسانی میتوان به مسجد مدینه، مسجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان، مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع نائین و مسجد جامع نی ریز اشاره کرد.
سبک رازی
سبک و سیاق معماری رازی، چهارمین سبک معماری ایرانی است که از زمان حکومت آل زیاد آغاز و تا زمان حکومت آلبویه، سلجوقی، اتابکان و خوارزم شاهیان ادامه پیداکرد.
این سبک تمامی ویژگیهای خوب سبک های پیشین را دارا است؛ در حقیقت در این سبک نغز کاری سبک پارسی، شکوه سبک پارتی و ریزه کاری سبک خراسانی به صورت یکجا به نمایش گذاشته شده است.
نقطه آغاز سبک رازی اگرچه از شمال ایران بوده، اما در شهر ری جان و روح تازه گرفته گرفته و بهترین سازه ها در آن زمان ومکان بنا شده است؛ اما متأسفانه در پی غارت محمود غزنوی بیشتر آن بنا ها از میان رفته است.
در سبک و شیوه رازی ساختمان های با کارکرد های مختلف پدید آمدند؛
مانند آرامگاهای برجی، مسجدهای دارای شبستان ستوندار و تبدیل آنها به مساجد چهار ایوانی.
ساخت طاق و گنبد به شدت پیشرفت کرد، انواع نگاره با خطوط شکسته و مستقیم که بیشتر با آجر کار شده است و گچ بریهای چشم نواز در معماری این دوره یافت میشود؛ در این شیوه برخی مسجد های دارای شبستان ستون دار، به چهار ایوانی تبدیل شد.
(ایوان یکی از فضاهایی بود که قبل از اسلام در معماری ایران ساخته شده بود و در این دوره مجدد بکار گرفته شد.
انواع نگاره با خطوط شکسته و مستقیم که اکثرا با آجر کار شده است و گچ بریهای چشم نواز در معماری این دوره یافت میشود.
نمونه بنا های بجای مانده از سبک رازی: مقبره امیر اسماعیل سامانی، گنبد قابوس، برج های خرقان، مسج جامع اصفهان، رباط شرف، مسجد جامع زواره، مسجد جامع اردستان، گنبد سرخه مراغه.
سبک آذری
سبک آذری دارای دو دوره زمانی است.
دوره نخست سبک آذری از زمان هولاگو و پایتخت شدن مراغه؛ و دوره دوم آن از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز می شود.
در زمان این سبک، پس از حمله مغول نیاز شدید به بازسازی ساختمان های ویران شده یا ساخت ساختمان های جدید دیده میشد؛ از این رو شتابی در روند ساختمان سازی پدید آمد، به همین خاطر به بهره گیری از عناصر یکسانی مانند کاربندی در سازه روی آوردند.
بهره گیری بیشتر از هندسه در طراحی معماری نیز از دیگر ویژگی های این سبک معماری بوده است.
در آن زمان ساختمان هایی با اندازه های بسیار بزرگ ساخته شد که در سبک و شیوه پیشین، مثل و مانند نداشت؛ همچون گنبد سلطانیه.
در شیوه رازی، آجرکاری نما همراه با سفت کاری انجام می شد؛ اما در شیوه آذری، نخست ساختمان با خشت یا آجر و حتی سنگ بدون سفت کاری نما ساخته میشد، سپس نماسازی به آن افزوده می شده است.
در واقع میتوان گفت که نماسازی از خود بنا جدا بوده است.
اما با گذشت زمان رفته رفته از کاربرد آجر کاسته شد و جای آن را کاشی یا همان سفال لعابدار گرفت.
بکار گیری کاشی تراش یا مُعرق و کاشی هفت رنگ هم از دیگر ویژگی های این سبک معماری بوده است.
بنا های بجای مانده از سبک آذری به شرح ذیل است:
مقبره سلطانیه، مسجد علیشاه تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، خانقاه شیخ عبدالصمد نطنز، مسجد گوهر شاد، مسجد غیاثیه خرگرد، مسجد میرچخماق، مسجد بی بی خانم سمرقند، گور امیر سمرقند، مسجد کبود تبریز.
سبک اصفهانی
به طور کل معماری بومی آذربایجان پدید آوردنده ی سه شیوه ی رازی، آذری و اصفهانی بوده است؛ پس میتوان گفت که خاستگاه این شیوه، شهر اصفهان نبوده ولی در آن مکان رشد یافته و به بهترین و بالا ترین حد خود رسیده است.
از دیدگاه استاد پیرنیا، سبک و شیوه ی اصفهانی آخرین شیوه معماری در ایران است.
لازم به ذکر است که در نوشته های غربی از سبک اصفهانی با نام های شیوه صفوی، افشاری ، زند و قاجار یاد شده است.
رواج سبک اصفهانی (صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه) از اوائل قرن دهم تا اواسط دوره قاجاریه دیده میشود.
از خصوصیات سبک اصفهان میتوان به ساده شدن طرحها در بیشتر ساختمانها و ساخت فضاها به صورت چهار پهلو (مربع یا مستطیل)، هندسه ساده، شکل و خط های شکسته بیشتر بکار رفته شده در بنا ها اشاره کرد.
در ادامه پیش آمدگی و پس رفتگی در ساختمان ها کمتر میشود، ولی از این شیوه به بعد ساخت گوشه های پخ در ساختمان رواج بیشتری پیدا کرد. سادگی طرح در بناها آشکار شد و در کل کیفیت ساختمان سازی اُفت کرد.
در سبک آذری با بکارگیری یک هندسه قوی، طرح های پیچیده ای ساخته شدند اما در سبک و شیوه اصفهانی، هندسه ساده و شکل و خط های شکسته بیشتر بکار رفت.
از جمله بناهای بجای مانده از سبک اصفهانی نیزمسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطف الله، مدرسه خان شیراز، مجموعه گنجعلی خان، مسجد حکیم، چهلستون، هشت بهشت، مدرسه چهار باغ اصفهان، مدرسه امام سلطانی، مدرسه آقا برزگ کاشان، عالی قاپو و مسجد آقا بزرگ هستند.
سخن آخر
ما بین حکومت قاجار و آشنایی بیشتر با تمدن غرب، شیفتگی در دل پادشاهان و حکومت داران آن دوران نسبت به تمدن غرب شکل گرفت که آثار آن در ساختوسازهای حال حاضر کشور نیز به وضوح دیده میشود.
متأسفانه در دوران پیش از انقلاب و پس آن نیز این روند رشد صعودی به خود گرفته است و نشانههای بسیار کمی از حضور معماری ایرانی در سازه های معاصر دیده میشود.
برای مطالعه مقالات مشابه و آشنایی بیشتر با تاریخ معماری و معماری ایرانی با ما در سایتی که درج میکنیم همراه باشید.