معنی کلمه گنجشک به انگلیسی همراه چند مثال
معنی کلمه گنجشک به انگلیسی همراه با ۱۰ مثال کاربردی

معنی کلمه “گنجشک” به انگلیسی “sparrow” است. در زیر برای شما چند مثال با کلمه ی گنجشک برای شما آماده کرده ایم.
1. I saw a sparrow perched on the tree branch.
یک گنجشک روی شاخه درخت نشسته دیدم.
2. The children were delighted to see a flock of sparrows in the park.
بچهها خوشحال شدند که یک گله گنجشک را در پارک دیدند.
3. The sparrow built its nest in the eaves of the house.
گنجشک لانهاش را در آجرهای خانه ساخت.
4. Sparrows are small birds with brown feathers.
گنجشکها پرندههای کوچکی با پرهای قهوهای هستند.
5. I woke up to the sound of chirping sparrows outside my window.
با صدای گنجشکهای خارج از پنجرهام بیدار شدم.
6. The sparrow flew away as soon as I approached it.
گنجشک به زودی پرواز کرد وقتی که به آن نزدیک شدم.
7. The children put out birdseed to attract sparrows to their backyard.
بچهها غذای پرنده را برای جذب گنجشکها به پشت باغ خانه قرار دادند.
8. The sparrow’s nest was hidden among the branches of the tree.
لانه گنجشک در میان شاخههای درخت پنهان بود.
9. Sparrows are known for their ability to adapt to various environments.
گنجشکها به خاطر توانایی سازگاری با محیطهای مختلف شناخته میشوند.
10. The sparrow hopped along the ground, searching for food.
گنجشک روی زمین پرید و به دنبال غذا میگشت.