اطلاعات عمومیدرس و مدرسه

ذوالقرنین لقب کیست؟ آیا پیامبر بود؟ (خلاصه داستان او)

ذوالقرنین لقب کیست؟ ذوالقرنین، پادشاه یا پیامبر؟

امروز آمده‌ایم تا در این محتوا ببینیم ذوالقرنین لقب کیست؟ ذوالقرنین، لقب یک شخصیت در قرآن است که منجر به اختلافات بزرگ در مورد هویت، دوره تاریخی و جزئیات دیگر شده است.

در منابع اسلامی، بین باورهای قدیمی می‌گویند که ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است و به همین دلیل بیشتر اطلاعات مربوط به ذوالقرنین در منابع اسلامی و ایرانی، مرتبط با اطلاعات تاریخی، افسانه‌ها و اسطوره‌های مربوط به اسکندر است.

در دوران اخیر، برخی کوروش هخامنشی و حتی برخی امام مهدی (عج) را هم به‌عنوان ذوالقرنین نامیده‌اند. هویت یأجوج‌ومأجوج و محل جغرافیایی سد ساخته شده توسط ذوالقرنین در برابر آن‌ها، یکی از مسائل اساسی مرتبط با ذوالقرنین است.

رازآمیز بودن و پاسخ مختصر پیامبر به سؤال‌هایی درباره ذوالقرنین، همچنین کنجکاوی مسلمانان برای درک جزئیات داستان، به‌ویژه هویت این شخص، باعث بحث‌های گسترده و اختلافات جدی در میان علما اسلامی شده است.

چیزی که به‌شدت ذهن علما مسلمان را مشغول کرده، تطابق ذوالقرنین با اسکندر مقدونی بوده که موجب ظهور دیدگاه‌ها و نظرات متفاوت و گاه متناقض درباره موضوعات مرتبط با ذوالقرنین شده است.

ویژگی‌های مشترک ذوالقرنین در ادیان

  • خصایص مشترک در میراث مذهبی ادیان ابراهیمی
  • سیر در وادی ظلمت
  • جاودانگی
  • ساختن سد در برابر مهاجمین
  • سفر به دورترین نقاط شرق و غرب

وجود نام ذوالقرنین در قرآن

 نام ذوالقرنین سه بار در قرآن آمده است. قرآن در سوره کهف، داستان موسی و خضر و داستان ذوالقرنین را با ویژگی‌های اسرارآمیز بیان کرده است.

تصویر قرآن از ذوالقرنین نشان می‌دهد که یک فرد مؤمن به خدا و روز قیامت است و حکومت عظیمی دارد که خداوند اسباب پیشرفت را در اختیار او گذاشته است.

بر اساس آیات ۸۳ تا ۱۰۲ سوره کهف، زمانی که گروهی از مردم از پیامبر درباره ذوالقرنین سؤال می‌کنند، پاسخ پیامبر به‌اختصار این است که:

ذوالقرنین به زمین سفر کرد تا به محل غروب خورشید برسد. در آنجا قومی را دید و ستمکارانشان را از عذابی سخت ترساند و به نیکوکاران وعده پاداش داد.

سپس از راهی دیگر به محل طلوع خورشید رفت و در آنجا قومی را یافت که هیچ پوششی جز پرتو خورشید نداشتند. سپس راهی دیگر را دنبال کرد تا اینکه به میان دو کوه رسید و در آنجا مردمی را یافت که نمی‌توانستند هیچ سخنی را بفهمند.

این قوم از ذوالقرنین خواستند تا برای در امان بودن از فساد یأجوج‌ومأجوج برای آن‌ها سدی بسازد. او نیز سدی از آهن و مس مذاب ساخت و مانع هجوم یأجوج‌ومأجوج شد. 

ذوالقرنین، پادشاه یا پیامبر؟

در منابع شیعه، روایت‌های متنوعی درباره نبوت ذوالقرنین آمده است. میان برخی از این روایت‌ها، ذوالقرنین به‌عنوان پیامبر و پادشاه شناخته شده و در جاهایی فقط به‌عنوان پادشاه مؤمن معرفی شده است. در بعضی موارد نیز او را صرفاً بنده محبوب خداوند دانسته‌اند.

وجه نام‌گذاری ذوالقرنین

بر اساس معنای مشهور قَرن در زبان عربی که به معنای شاخ است، ذوالقرنین را می‌توان به صاحب دوشاخ تصور کرد. بااین‌حال، به دلیل معانی مختلفی که برای قرن وجود دارد و همچنین تبعیت از شخصیت خاصی که این لقب به آن اطلاق شده است، معانی نمادین مختلف برای ذوالقرنین موجود است.

پیش از ظهور قرآن، مفهوم ذوالقرنین به معنای صاحب دوشاخ با لغت عبری قرانئیم در متون مقدس یهودیان وجود داشته و در یکی از رؤیاهای دانیال نبی به یک گوسفند با دوشاخ اشاره شده است.

نام‌گذاری ذوالقرنین

درباره وجه نام‌گذاری ذوالقرنین، حکایات متعددی است که به حدود بیست دسته تقسیم می‌شوند و در دودسته مادی و انتزاعی قرار دارند.

دسته اول با جنبه مادی مرتبط بوده و به شاخ یا موارد مشابه آن اشاره دارد. این مورد شامل مواردی مانند داشتن دو زائده گوشتی شبیه به شاخ جلوی سر، تاج دوشاخ، شکستن دو طرف سر توسط قومش و داشتن دو گیسوی بافته زیبا در دو طرف سر است.

دسته دوم دارای جنبه انتزاعی و نمادین هستند و با سایر معانی واژه قرن ارتباط دارند. این موارد شامل موضوعاتی چون ازدست‌رفتن دو نسل مردم در حیات او، حکومت بر سرزمین‌های ایران و روم، راه‌یافتن به شرق و غرب عالم، شرافت و نجابت از دو طرف پدر و مادر می‌شوند.

زمان زندگی ذوالقرنین

در قرآن، جزئیات زمانی زندگی ذوالقرنین مشخص نشده است. منابع اسلامی دیگر نیز محدوده‌های زمانی مختلفی را در نظر گرفته‌اند.

گاه او را به نسل‌های نخستین و فرزندان یافت بن نوح نسبت داده‌اند، گاه هم به‌عنوان هم‌روزگار ابراهیم و اسماعیل ذکر شده و حتی آمده که خضر وزیر او، پسرخاله و پرچم‌دار سپاه او بوده و از چشمه آب حیات نیز نوشیده است.

زمان زندگی او را به طور مختلف به‌عنوان دوره بعد از موسی، سیصد سال قبل از میلاد مسیح و یا در دوران فترت بعد از عیسی ذکر کرده‌اند. او حتی به‌عنوان هم‌عصر و شاگرد ارسطو نیز شناخته شده است.

نظر ابن کثیر درباره ذوالقرنین

ابن کثیر در تلاش برای رفع ناهمگونی اطلاعات منابع، از دو شخصیت به نام اسکندر که لقب ذوالقرنین گرفته است، سخن گفته و خطاهای نویسندگان پیشین را ناشی از اشتباه در تمایز این دو شخصیت دانسته است.

بر اساس گفته‌های او، ذوالقرنین اول، پسر نخستین فرمانروای روم و از نسل سام بن نوح بوده، بنده‌ای مؤمن و عادل، پادشاهی عادل و خضر وزیر او بوده است.

اما ذوالقرنین دوم همان اسکندر مقدونی است که نسبت به ابراهیم می‌رسد؛ او یک فرد مشرک بوده که ارسطو وزیر او بوده و حدود سیصد سال پیش از مسیح زندگی می‌کرده است. این دو ذوالقرنین با حدود دو هزار سال فاصله از هم متمایز هستند.

شخصیت تاریخی ذوالقرنین

در دوره‌های مختلف، تعیین هویت ذوالقرنین یکی از چالش‌هایی بوده که برخی نویسندگان در پی حل آن بوده‌اند و آن‌ها عبارت‌اند از:

فردی گمنام

برخی از محققان ادعا کرده‌اند که ذوالقرنین یک فرد گمنام بوده که نه پیامبر و نه پادشاه بلکه تنها بنده‌ای از بندگان خداوند بوده است.

این دیدگاه بر اساس حدیثی از امام علی (ع) است و در میان مفسران شیعه، این نظر بیشتر رایج بوده و در تفسیر آیات مرتبط با ذوالقرنین، کمتر کنجکاوی درباره هویت او صورت گرفته است.

همچنین، سید قطب مفسر سنی نیز در تفسیر آیات، تنها به اسم قرآنی ذوالقرنین اشاره کرده و باور دارد که تنها قرآن می‌تواند منبع معتبری برای شناخت این شخصیت باشد.

اسکندر مقدونی

یکی از نظریات رایج در این زمینه این است که ذوالقرنین، همان اسکندر مقدونی است. در تحقیقات غربی، این تصور که ذوالقرنین اسکندر مقدونی است، به‌عنوان یکی از نظریات محبوب برآمده و در دایرة المعارف اسلامی و قرآن، مطالب مرتبط با ذوالقرنین زیر مدخل اسکندر قرار گرفته است.

بسیاری از مفسران اهل‌سنت، به‌ظاهر و بدون تردید، این تطبیق را قبول کرده‌اند. گذشته از حدیث نبوی که به اسکندر اشاره دارد، وهْب بن منبه نیز یکی از نخستین اشخاصی است که به اسکندر مقدونی نسبت داده شده است.

ذوالقرنین لقب کیست؟
اسکندر مقدونی

اما در تحقیقات برخی افراد این دیدگاه را رد کرده‌اند با اشاره به این موارد که ذوالقرنین در قرآن به‌عنوان فردی مؤمن به خداوند و روز جزا توصیف شده‌، درحالی‌که اسکندر مقدونی به‌عنوان فردی از صابئین معرفی شده و هیچ‌گاه اشاره‌ای به ساخت سدی برای جلوگیری از یأجوج‌ومأجوج نشده است. همچنین، در رابطه با تاریخ اسکندر مقدونی، به مشخصات ذوالقرنین که قرآن ذکر کرده، اشاره‌ای نشده است.

کوروش هخامنشی

تطبیق بین کوروش هخامنشی و ذوالقرنین اولین‌بار در میانه قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) در پژوهش‌های غربی موردبحث و بررسی قرار گرفت و سپس از سوی ابوالکلام آزاد در جامعه اسلامی گسترش یافت.

در ایران، با تأیید معتبرترین مفسر شیعه، علامه طباطبایی، این نظریه به‌شدت موردتوجه قرار گرفته است. شباهت‌های مهم بین این دو شخصیت این گونه است که:

  • عدالت و رعایت حقوق عمومی
  • سفرهای فتح آور
  • ساخت سد آهنین
  • مجسمه‌ای با لقب ذوالقرنین
  • نقش یهودیان در تأیید هویت

گیلگمش، پادشاه سومری

در کتاب در جستجوی ذوالقرنین، احسان روحی، پژوهشگر علوم دینی، تحلیل می‌کند که گیلگمش، پادشاه سومری، تنها شخصیت تاریخی است که می‌تواند با ذوالقرنین مطرح شده در قرآن و احادیث امامان شیعه مطابقت داشته باشد.

نویسنده به این نکته پرداخته که تحقق اهداف جاودانگی، سفر به دورترین نقاط مشرق و مغرب، عبور از وادی ظلمت، هم‌اندیشی و مشورت با اطرافیان، سفر به قلمروهای ناشناخته، یافتن خرد و فرزانگی در انتهای سفرها، داشتن حکومت جهانی، هم‌زمانی با حضرت ابراهیم و رجعت پس از مرگ، از ویژگی‌های مشترکی است که بین داستان ذوالقرنین در قرآن و احادیث شیعه و افسانه گیلگمش ارتباط وجود دارد.

شخصیت‌های دیگر مرتبط با ذوالقرنین

  • اسکندروس اسکندریه
  • هرمس یا هردیس
  • مرزبان‌بن مدربه یونانی
  • عیاش و عبداللّه بن ضحاک
  • پادشاهان ایران (فریدون، خشایارشاه و داریوش سوم)
  • امام مهدی (عج)

آثار مرتبط با ذوالقرنین

در دوران معاصر ایران، بحث درباره هویت ذوالقرنین به یک موضوع مهم تبدیل شده و آثار مستقلی به زبان فارسی در این زمینه تألیف و ترجمه شده‌اند.

چقدر این مقاله واستون مفید بود؟

روی ستاره ها کلیک کنید تا رایتون ثبت بشه

میانگین امتیازات 1 / 5. تعداد رای های شمرده شد: 2

اولین نفری باشید که به این مقاله رای میده!

زهرا سامره

من با تجربه‌ام به شرکت‌ها از طریق تولید و توسعه محتوا کمک می‌کنم تا کسب‌و‌کار خود را رشد داده و به اهدافشان برسند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا